بسکتبال یکی از محبوبترین و پرمخاطبترین ورزشهای حال حاضر است که درمیان گیمرها هم حسابی شناخته شده است. همانطور که FIFA و PES هرسال با یکدیگر رقابت میکنند، NBA Live و NBA 2K هم سعی دارند مخاطبان بازیهای بسکتبال را به سمت خود جذب کنند. سالبهسال تغییراتی در ساختار بازیها بهوجود میآید تا حتی کاربرانی هم که شناختی به بسکتبال ندارند، بتوانند از تجربهی بازی لذت ببرند. درمیان تغییراتی که روی سری NBA 2K اعمال شده، اضافه شدن بخش داستانی را میتوان مهمترین مورد دانست؛ جاییکه کاربران با ورود به حالت MyCareer، میتوانستند بازیکن خود را شخصیسازی کنند و سپس وارد بخش داستانی شوند. استودیو ویژوال کانسپتس (Visual Concepts) در NBA 2K20 دستبه تغییرات بزرگی زده است که مهمترین آن در بخش داستانی است. بااینحال، بازی NBA 2K20 که مدتی است عرضه شده، از همان فرمول همیشگی در گیمپلی خود استفاده کرده است و شاهد یک بازی ورزشی سرگرم کننده هستیم، اما دراینمیان موارد منفی هم وجود دارند که روی تجربهی شما تاثیر گذار هستند.
داستان بخش MyCareer بازی NBA 2K20 روایتگر زندگی حرفهای بازیکنی است که شما آن را در ابتدای بازی شخصیسازی میکنید و به او اسم میدهید، اما با لقب چِی (Che) شناخته میشود. درواقع اولین موردیکه در این نسخه دستخوش تغییرات شده است، شخصیسازی کاراکتر بازی است. در این نسخه بخش MyBuild بازی دستخوش تغییرات زیادی شده است و کاملتر از گذشته، سعی دارد تجربه عمیقتری را ارائه دهد. داستان از جایی شروع میشود که چِی کاپیتان شناختهشده یکی از تیمهای بسکتبال دانشگاهی است که اهمیت زیادی به دوستان و همتیمیهای خود میدهد. ازطرفی مربی این تیم دانشگاهی که ادریس آلبا، هنرپیشه هالیوود، است، توجه ویژهای به چِی دارد. بااینحال در یکی از بازیها، یکی از همتیمیهای چِی دچار مصدومیت شدید میشود و ادریس آلبا او را بهکل از تیم کنار میگذارد. در ادامه چِی بهواسطه اختلاف نظرهایی که با مربی تیم خود دارد، از تیمی که در آن بازی میکند انصراف داده و به زادگاه خود بر میگردد.
NBA 2K20 در بخش داستانی خود سعی دارد زندگی پر فراز و نشیب چِی برای تبدیل شدن به یک فوق ستاره NBA را بهنمایش بگذارد؛ جاییکه پس از موفق شدن در آزمون NBA، متوجه میشود که مربی تیم همان شخصی است که در دوران دانشگاه با او اختلاف نظر داشته است. داستان بازی شروع خوبی دارد و با اینکه ازنظر زمانی طولانی نیست، اما یک روایت سینمایی شکل دارد که بهخوبی شما را سرگرم میکند. در ادامه این بخش، این شما هستید که تصمیم میگیرید چِی به چه شکل و چگونه مسیر تبدیل شدن به یک ستاره را طی کند، با چه اسپانسرهایی قرار داد ببندید و چگونه دل هوادراان را بهدست بیاورد. بزرگترین مشکل داستان یا بهعبارتی بزرگترین مشکل حالت MyCareer، پرداختهای درونبرنامهای و تاثیر مستقیم آن روی تجربهی شما است. ساختار ارتقای کاراکتر شما در بخش MyCareer بدین صورت است که پس از هر بازی، پول داخل بازی کسب میکنید و میتوانید ازطریق آن خود را در بخشهایی مثل کنترل توپ، حرکات تمام کننده، دربیلزدن و سایر موارد ارتقا دهید. این ارتقاها نیاز به پرداخت پول داخل بازی است، اما VC (پول داخل بازی) میزان دریافتی شما بهگونهای است که باید چندین بازی مختلف را انجام دهید تا بتوانید خیلی جزئی کاراکتر خود را ارتقا دهید.
این در حالی است که بهواسطهی پرداختهای درون برنامهای و پول واقعی، میتوانید VCهای زیادی را خریداری کرده و شخصیت خود را خیلی سریع به یک بازیکن سطح بالا تبدیل کنید. به بیان دیگر، پرداختهای درون برنامهای بازی باعث میشود تا تلاش بازیکنهایی که سعی میکنند بدون استفاده از این سیستم کاراکتر خود را ارتقا دهند، دیده نشود؛ زیرا در حالت Pro AM (مسابقات خیابانی آنلاین بخش MyCareer) شما باید بهصورت آنلاین با سایرین رقابت کنید و همین مورد سبب میشود تا یک نابرابری بهوجود آید. استودیو ویژوال کانسپتس درکنار حالت MyCareer حالتهای دیگری را هم برای بازیکنان درنظر گرفته است تا تجربهی عمیقی را کسب کنند. بگذارید ابتدا از بسکتبال خیابانی NBA 2K20 شروع کنم که یکی از سرگرم کنندهترین حالتهای بازی بهحساب میآید. دراینبخش بازیکنان میتوانند بهصورت دوبهدو تا پنجبهپنج به رقابت با هوش مصنوعی بپردازند. نکتهی جالب این حالت، این است که میتوانید خودتان بازیکنهای هر دو تیم را انتخاب کنید. بهعبارتی دو تیم از فوق ستارههای NBA تشکیل دهید و عملکرد آنها درکنار یکدیگر را مورد بررسی قرار دهید.
درکنار حالت MyCareer، دو حالت MyTeam و MyLeague هم جزو مواردی هستند که ازطریق آنها میتوانید ساعتها و حتی ماهها بازی NBA 2K20 را تجربه کنید. حالت MyTeam شبیهبه حالت آلتیمیت سری فیفا است. دراینجا شما میتوانید تیم خود را تشکیل دهید و بهصورت آفلاین و آنلاین، بازیهای مختلفی را انجام دهید. همچنین قادر به خرید بازیکنهای مختلف هستید و میتوانید از بازیکن خود در MyCareer هم استفاده کنید. بااینکه حالت MyTeam لحظات بسیار خوبی را برای شما در حالت آفلاین و آنلاین خود رقم میزند و در نقش یک مدیر واقعی قرار میگیرید، اما پرداختهای درون برنامهای و لوت باکسها، باعث شدهاند تا شانس عاملی باشد که بازیکنهای متفاوت با ارزشهای مختلفی را دریافت کنید. درواقع با انجام چالشهای این بخش یا ازطریق فروشگاه بازی میتوانید پکهایی را خریداری کنید. این پکها شامل کارتهای بازیکن یا سایر آیتمهای مورد نیاز برای مدیریت تیم و بازیکنان میشود، اما نمیدانید دقیقا چه آیتمهایی را دریافت میکنید. ازطرفی این پکها با پول واقعی هم قابل خرید هستند.
حالت MyLeague هم دارای قسمتهای مختلفی است که هرکدام از آنها، تجربهی متفاوتی را ارائه میکنند. برای مثال اگر علاقهمند به تیمهای دهه ۹۰ و ۸۰ هستید، میتوانید بهسراغ آنها رفته و لیگ آن زمان را تجربه کنید. این درحالی است که میتوانید فصل جدید NBA را با تیمهای حال حاضر آغاز کنید و با تیم محبوب خود قهرمان کنفرانس غرب یا شرق شوید. مورد دیگری که در NBA 2K20 نظر شما را بهخود جلب میکند، حضور تیم بسکتبال بانوان برای اولینبار در یک بازی بسکتبال است. علاقهمندان به WNBA هم میتوانند با تیم محبوب خود به بازی کردن مشغول شوند. ویژوال کانسپتس از هر ۱۲ تیم بسکتبال حرفهای بانوان و تمامی بازیکنهای آنها در NBA 2K20 استفاده کرده است. جدا از این موارد، موردی که NBA 2K20 را در گیمپلی خاص کرده و باعث لذت بخش شدن بخشها و حالتهای مختلف شده است، سیستم بازی کردن و پیشرفت در بخش شبیهسازی حرکات بازیکنها است. سری NBA 2K به ارائه یک بازی شبیهساز با کیفیت از ورزش بسکتبال معروف است و در این نسخه، شاهد پیشرفت مکانیزمهایی هستیم که درنسخههای پیشین مورد استفاده قرار گرفته است.
حرکات بازیکنها با توپ، دریبل زدن، پرتابها، دفاع کردن و سایر بخشهای بازی نسبتبه قبل روانتر و فنیتر شدهاند. هر بازیکن NBA شیوه بازی کردن خود را دارد. ازاینرو برای کسب بهترین نتیجه، باید شناخت خوبی روی بازیکنهای تیم داشته باشید. شاید درظاهر استفاده از سیستم دربیلزدن یا نحوه صحیح پرتابهای توپ در NBA 2K20 کمی سخت باشد، اما تیم سازنده از یک بخش تمرینی در بازی استفاده کرده که بهخوبی این ویژگیها را به شما یاد میدهد. همچنین میتوانید مدام آنها را تکرار کرده تا به شناخت کافی برسید. برای مثال به سه روش مختلف میتوانید در بازی پاسکاری کنید و با یادگیری این روشها، میتوانید شیوههای بازی کردن خود را تغییر دهید. این در حالی است که اگر ندانید هر پاس چه کاربردی دارد، توپ را بهراحتی از دست خواهید داد. بهعبارتی ویژوال کانسپتس گیمپلی را بهگونهای طراحی کرده که بازیکنان قدیمی، میتوانند بهخوبی از آن لذت ببرند و بازیکنان تازهوارد هم با کمی تمرین میتوانند ساختار بازی را یاد بگیرند.
موارد ذکر شده، برای تیمهای بانوان هم صدق میکند. بازیکنهای سرشناس این تیمها هم بهلطف شبیهسازی دقیق تیم سازنده، دارای حرکات مخصوصبه خود هستند. بخش آنلاین NBA 2K20 هم بهتر از نسخههای پیشین طراحی شده است و شاهد کیفیت بهتر سرورها هستیم. ازاینرو بهراحتی میتوانید وارد بخش آنلاین شوید و سایر بازیکنها را بهچالش بکشید. در حالت کلی، NBA 2K20 در بخش گیمپلی یک شبیهساز بسیار خوب است که بهواسطهی محتوای متعدد خود، میتواند ساعتها مخاطب را سرگرم کند. همچنین اضافه شدن بخش بانوان در بازیهای دوستانه و MyLeague، سبب شده تا تجربهی متفاوتی را کسب کنید؛ زیرا شیوه بازی کردن و قدرت بازیکنها در تیمهای WNBA بهکل با تیمهای NBA متفاوت است.از نظر بصری هم NBA 2K20 در جایگاه بسیار خوبی قرار دارد. طراحی زمین مسابقه، نورپردازیها و چهره بازیکنها با جزئیات بسیار بالایی طراحی شده است. زمانیکه به کوارتر سوم و چهارم وارد میشوید، بهخوبی شاهد عرق کردن بازیکنانها هستیم و میتوان خستگی را در چهره آنها تشخیص داد. این در حالی است که طراحیهای بازی مشکلاتی هم دارد.
بااینکه طراحی و شبیهسازی تیمها، بازیکنها و حرکات آنها بهخوبی هرچه تمامتر انجام شده است، اما طراحی انیمیشن مربیها و حرکات آنها درکنار زمین، همانند نسخههای پیشین است. بهنظر میرسد تیم سازنده آنها را از نسخه قبل به این نسخه آورده است و تغییری در آنها اعمال نشده است. همچنین این مورد برای کاراکترهای بخش MyCareer هم صدق میکند که مربوطبه دو نسخه پیشین میشوند و کاراکتر جدیدی برای شما درنظر گرفته نشده است. بااینحال طراحی بخشهای سینمایی داستان بازی هم کیفیت بسیار بالایی دارند و استفاده از هنرپیشههای مختلف، این حسوحال را بهمخاطب القا میکند که درحال تماشای یک اثر سینمایی است؛ اثری که در قسمتهایی به شما اجازه بازی کردن در زمین مسابقه یا انتخاب گزینههای مختلف برای تعیین مسیر آینده را میدهد. در انتها بد نیست به قسمت جدید برنامه 2KTV هم اشاره کرد که طراحی این بخش بهتر از نسخههای پیشین است و دیگر خبری از تبلیغاتی نیست که نتوانید آنها را رد کنید، بلکه میتوانید پس از بارگذاری بازی، اگر علاقهای به تماشای برنامه تلویزیونی 2KTV ندارید، آن را رد کنید و وارد بازی شوید.
نوشته NBA 2K20 اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>
بسکتبال یکی از محبوبترین و پرمخاطبترین ورزشهای حال حاضر است که درمیان گیمرها هم حسابی شناخته شده است. همانطور که FIFA و PES هرسال با یکدیگر رقابت میکنند، NBA Live و NBA 2K هم سعی دارند مخاطبان بازیهای بسکتبال را به سمت خود جذب کنند. سالبهسال تغییراتی در ساختار بازیها بهوجود میآید تا حتی کاربرانی هم که شناختی به بسکتبال ندارند، بتوانند از تجربهی بازی لذت ببرند. درمیان تغییراتی که روی سری NBA 2K اعمال شده، اضافه شدن بخش داستانی را میتوان مهمترین مورد دانست؛ جاییکه کاربران با ورود به حالت MyCareer، میتوانستند بازیکن خود را شخصیسازی کنند و سپس وارد بخش داستانی شوند. استودیو ویژوال کانسپتس (Visual Concepts) در NBA 2K20 دستبه تغییرات بزرگی زده است که مهمترین آن در بخش داستانی است. بااینحال، بازی NBA 2K20 که مدتی است عرضه شده، از همان فرمول همیشگی در گیمپلی خود استفاده کرده است و شاهد یک بازی ورزشی سرگرم کننده هستیم، اما دراینمیان موارد منفی هم وجود دارند که روی تجربهی شما تاثیر گذار هستند.
داستان بخش MyCareer بازی NBA 2K20 روایتگر زندگی حرفهای بازیکنی است که شما آن را در ابتدای بازی شخصیسازی میکنید و به او اسم میدهید، اما با لقب چِی (Che) شناخته میشود. درواقع اولین موردیکه در این نسخه دستخوش تغییرات شده است، شخصیسازی کاراکتر بازی است. در این نسخه بخش MyBuild بازی دستخوش تغییرات زیادی شده است و کاملتر از گذشته، سعی دارد تجربه عمیقتری را ارائه دهد. داستان از جایی شروع میشود که چِی کاپیتان شناختهشده یکی از تیمهای بسکتبال دانشگاهی است که اهمیت زیادی به دوستان و همتیمیهای خود میدهد. ازطرفی مربی این تیم دانشگاهی که ادریس آلبا، هنرپیشه هالیوود، است، توجه ویژهای به چِی دارد. بااینحال در یکی از بازیها، یکی از همتیمیهای چِی دچار مصدومیت شدید میشود و ادریس آلبا او را بهکل از تیم کنار میگذارد. در ادامه چِی بهواسطه اختلاف نظرهایی که با مربی تیم خود دارد، از تیمی که در آن بازی میکند انصراف داده و به زادگاه خود بر میگردد.
NBA 2K20 در بخش داستانی خود سعی دارد زندگی پر فراز و نشیب چِی برای تبدیل شدن به یک فوق ستاره NBA را بهنمایش بگذارد؛ جاییکه پس از موفق شدن در آزمون NBA، متوجه میشود که مربی تیم همان شخصی است که در دوران دانشگاه با او اختلاف نظر داشته است. داستان بازی شروع خوبی دارد و با اینکه ازنظر زمانی طولانی نیست، اما یک روایت سینمایی شکل دارد که بهخوبی شما را سرگرم میکند. در ادامه این بخش، این شما هستید که تصمیم میگیرید چِی به چه شکل و چگونه مسیر تبدیل شدن به یک ستاره را طی کند، با چه اسپانسرهایی قرار داد ببندید و چگونه دل هوادراان را بهدست بیاورد. بزرگترین مشکل داستان یا بهعبارتی بزرگترین مشکل حالت MyCareer، پرداختهای درونبرنامهای و تاثیر مستقیم آن روی تجربهی شما است. ساختار ارتقای کاراکتر شما در بخش MyCareer بدین صورت است که پس از هر بازی، پول داخل بازی کسب میکنید و میتوانید ازطریق آن خود را در بخشهایی مثل کنترل توپ، حرکات تمام کننده، دربیلزدن و سایر موارد ارتقا دهید. این ارتقاها نیاز به پرداخت پول داخل بازی است، اما VC (پول داخل بازی) میزان دریافتی شما بهگونهای است که باید چندین بازی مختلف را انجام دهید تا بتوانید خیلی جزئی کاراکتر خود را ارتقا دهید.
این در حالی است که بهواسطهی پرداختهای درون برنامهای و پول واقعی، میتوانید VCهای زیادی را خریداری کرده و شخصیت خود را خیلی سریع به یک بازیکن سطح بالا تبدیل کنید. به بیان دیگر، پرداختهای درون برنامهای بازی باعث میشود تا تلاش بازیکنهایی که سعی میکنند بدون استفاده از این سیستم کاراکتر خود را ارتقا دهند، دیده نشود؛ زیرا در حالت Pro AM (مسابقات خیابانی آنلاین بخش MyCareer) شما باید بهصورت آنلاین با سایرین رقابت کنید و همین مورد سبب میشود تا یک نابرابری بهوجود آید. استودیو ویژوال کانسپتس درکنار حالت MyCareer حالتهای دیگری را هم برای بازیکنان درنظر گرفته است تا تجربهی عمیقی را کسب کنند. بگذارید ابتدا از بسکتبال خیابانی NBA 2K20 شروع کنم که یکی از سرگرم کنندهترین حالتهای بازی بهحساب میآید. دراینبخش بازیکنان میتوانند بهصورت دوبهدو تا پنجبهپنج به رقابت با هوش مصنوعی بپردازند. نکتهی جالب این حالت، این است که میتوانید خودتان بازیکنهای هر دو تیم را انتخاب کنید. بهعبارتی دو تیم از فوق ستارههای NBA تشکیل دهید و عملکرد آنها درکنار یکدیگر را مورد بررسی قرار دهید.
درکنار حالت MyCareer، دو حالت MyTeam و MyLeague هم جزو مواردی هستند که ازطریق آنها میتوانید ساعتها و حتی ماهها بازی NBA 2K20 را تجربه کنید. حالت MyTeam شبیهبه حالت آلتیمیت سری فیفا است. دراینجا شما میتوانید تیم خود را تشکیل دهید و بهصورت آفلاین و آنلاین، بازیهای مختلفی را انجام دهید. همچنین قادر به خرید بازیکنهای مختلف هستید و میتوانید از بازیکن خود در MyCareer هم استفاده کنید. بااینکه حالت MyTeam لحظات بسیار خوبی را برای شما در حالت آفلاین و آنلاین خود رقم میزند و در نقش یک مدیر واقعی قرار میگیرید، اما پرداختهای درون برنامهای و لوت باکسها، باعث شدهاند تا شانس عاملی باشد که بازیکنهای متفاوت با ارزشهای مختلفی را دریافت کنید. درواقع با انجام چالشهای این بخش یا ازطریق فروشگاه بازی میتوانید پکهایی را خریداری کنید. این پکها شامل کارتهای بازیکن یا سایر آیتمهای مورد نیاز برای مدیریت تیم و بازیکنان میشود، اما نمیدانید دقیقا چه آیتمهایی را دریافت میکنید. ازطرفی این پکها با پول واقعی هم قابل خرید هستند.
حالت MyLeague هم دارای قسمتهای مختلفی است که هرکدام از آنها، تجربهی متفاوتی را ارائه میکنند. برای مثال اگر علاقهمند به تیمهای دهه ۹۰ و ۸۰ هستید، میتوانید بهسراغ آنها رفته و لیگ آن زمان را تجربه کنید. این درحالی است که میتوانید فصل جدید NBA را با تیمهای حال حاضر آغاز کنید و با تیم محبوب خود قهرمان کنفرانس غرب یا شرق شوید. مورد دیگری که در NBA 2K20 نظر شما را بهخود جلب میکند، حضور تیم بسکتبال بانوان برای اولینبار در یک بازی بسکتبال است. علاقهمندان به WNBA هم میتوانند با تیم محبوب خود به بازی کردن مشغول شوند. ویژوال کانسپتس از هر ۱۲ تیم بسکتبال حرفهای بانوان و تمامی بازیکنهای آنها در NBA 2K20 استفاده کرده است. جدا از این موارد، موردی که NBA 2K20 را در گیمپلی خاص کرده و باعث لذت بخش شدن بخشها و حالتهای مختلف شده است، سیستم بازی کردن و پیشرفت در بخش شبیهسازی حرکات بازیکنها است. سری NBA 2K به ارائه یک بازی شبیهساز با کیفیت از ورزش بسکتبال معروف است و در این نسخه، شاهد پیشرفت مکانیزمهایی هستیم که درنسخههای پیشین مورد استفاده قرار گرفته است.
حرکات بازیکنها با توپ، دریبل زدن، پرتابها، دفاع کردن و سایر بخشهای بازی نسبتبه قبل روانتر و فنیتر شدهاند. هر بازیکن NBA شیوه بازی کردن خود را دارد. ازاینرو برای کسب بهترین نتیجه، باید شناخت خوبی روی بازیکنهای تیم داشته باشید. شاید درظاهر استفاده از سیستم دربیلزدن یا نحوه صحیح پرتابهای توپ در NBA 2K20 کمی سخت باشد، اما تیم سازنده از یک بخش تمرینی در بازی استفاده کرده که بهخوبی این ویژگیها را به شما یاد میدهد. همچنین میتوانید مدام آنها را تکرار کرده تا به شناخت کافی برسید. برای مثال به سه روش مختلف میتوانید در بازی پاسکاری کنید و با یادگیری این روشها، میتوانید شیوههای بازی کردن خود را تغییر دهید. این در حالی است که اگر ندانید هر پاس چه کاربردی دارد، توپ را بهراحتی از دست خواهید داد. بهعبارتی ویژوال کانسپتس گیمپلی را بهگونهای طراحی کرده که بازیکنان قدیمی، میتوانند بهخوبی از آن لذت ببرند و بازیکنان تازهوارد هم با کمی تمرین میتوانند ساختار بازی را یاد بگیرند.
موارد ذکر شده، برای تیمهای بانوان هم صدق میکند. بازیکنهای سرشناس این تیمها هم بهلطف شبیهسازی دقیق تیم سازنده، دارای حرکات مخصوصبه خود هستند. بخش آنلاین NBA 2K20 هم بهتر از نسخههای پیشین طراحی شده است و شاهد کیفیت بهتر سرورها هستیم. ازاینرو بهراحتی میتوانید وارد بخش آنلاین شوید و سایر بازیکنها را بهچالش بکشید. در حالت کلی، NBA 2K20 در بخش گیمپلی یک شبیهساز بسیار خوب است که بهواسطهی محتوای متعدد خود، میتواند ساعتها مخاطب را سرگرم کند. همچنین اضافه شدن بخش بانوان در بازیهای دوستانه و MyLeague، سبب شده تا تجربهی متفاوتی را کسب کنید؛ زیرا شیوه بازی کردن و قدرت بازیکنها در تیمهای WNBA بهکل با تیمهای NBA متفاوت است.از نظر بصری هم NBA 2K20 در جایگاه بسیار خوبی قرار دارد. طراحی زمین مسابقه، نورپردازیها و چهره بازیکنها با جزئیات بسیار بالایی طراحی شده است. زمانیکه به کوارتر سوم و چهارم وارد میشوید، بهخوبی شاهد عرق کردن بازیکنانها هستیم و میتوان خستگی را در چهره آنها تشخیص داد. این در حالی است که طراحیهای بازی مشکلاتی هم دارد.
بااینکه طراحی و شبیهسازی تیمها، بازیکنها و حرکات آنها بهخوبی هرچه تمامتر انجام شده است، اما طراحی انیمیشن مربیها و حرکات آنها درکنار زمین، همانند نسخههای پیشین است. بهنظر میرسد تیم سازنده آنها را از نسخه قبل به این نسخه آورده است و تغییری در آنها اعمال نشده است. همچنین این مورد برای کاراکترهای بخش MyCareer هم صدق میکند که مربوطبه دو نسخه پیشین میشوند و کاراکتر جدیدی برای شما درنظر گرفته نشده است. بااینحال طراحی بخشهای سینمایی داستان بازی هم کیفیت بسیار بالایی دارند و استفاده از هنرپیشههای مختلف، این حسوحال را بهمخاطب القا میکند که درحال تماشای یک اثر سینمایی است؛ اثری که در قسمتهایی به شما اجازه بازی کردن در زمین مسابقه یا انتخاب گزینههای مختلف برای تعیین مسیر آینده را میدهد. در انتها بد نیست به قسمت جدید برنامه 2KTV هم اشاره کرد که طراحی این بخش بهتر از نسخههای پیشین است و دیگر خبری از تبلیغاتی نیست که نتوانید آنها را رد کنید، بلکه میتوانید پس از بارگذاری بازی، اگر علاقهای به تماشای برنامه تلویزیونی 2KTV ندارید، آن را رد کنید و وارد بازی شوید.
نوشته NBA 2K20 اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>
بازی Rainbow Six Siege محصول یوبیسافت، بعد از مدتها طرفداران سری Rainbow و علاقهمندان به شوترهای تاکتیکی را دور هم جمع کرده و تجربهای منحصربهفرد را برای علاقهمندان به این سبک فراهم آورده است. با زومجی و بررسی Rainbow Six Siege همراه باشید.
سری Rainbow Six یکی از بازیهای پرطرفدار یوبیسافت و مجموعهی Tom Clancy به شمار میرفت و عجیب بود که چرا در سالهای اخیر، شاهد معرفی و انتشار نسخهی جدید آن نبودهایم. گرچه یک نسخهی جدید معرفی و سپس کنسل شد، اما سر انجام نوبت به این سری پرطرفدار رسید و Siege در جریان E3 2014 معرفی شد. در این مدت و تا زمان انتشار بازی یوبیسافت عملا دست به تبلیغات گستردهای برای Siege نزد تا این بازی زیر سایهی آثار بزرگ یوبیسافت قرار بگیرد. غافل از اینکه Siege یکی از بهترین و با کیفیتترین بازیهای یوبیسافت در سالهای اخیر به شمار میرود. این بازی دقیقا همان چیزی است که بازیکنانهای حرفهای به دنبالش هستند و خوشبختانه همه چیز دست به دست هم داده تا از این شوتر چند نفرهی آنلاین لذت ببریم. اما چه مسائلی باعث شده تا نقاط منفی بازی کمتر به نظر برسند و شاهد یک بازی موفق باشیم؟ چرا با وجود این بخش چند نفرهی خوب، Siege در بین شوترهای بزرگ دیگر به آن شکل که باید دیده نشد؟ پاسخ این سوالات را در ادامه خواهیم داد.
اولین چیزی که با ورود به بازی به چشم میآید، نبود یک بخش داستانی در Siege است که مسلما بسیاری از مخاطبان را ناامید خواهد کرد. مخاطبانی که به این موضوع عادت کردند و توقع دارند تا یک بخش داستانی کامل و صحنههای سینمایی و پر از انفجار را ببینند و در نهایت و پس از اتمام آن، وارد بخش چندنفره شوند و به تجربهی بازی ادامه دهند. Siege هدفی متفاوت دارد. ما بازیهای زیادی را میبینیم که به دلیل تمرکز کامل سازنده بر روی بخش تکنفره و داستانی، فاقد بخش چند نفره هستند و معمولا ایرادی به این موضوع گرفته نمیشود. پس چرا باید نبود بخش داستانی در یک بازی چندنفره را به عنوان یک نکتهی منفی در نظر بگیریم؟ آن هم یک شوتر تاکتیکی که مخاطب خاص خود را دارد. تیم سازنده تمام توان خود را برای پدید آوردن بستری برای بازیکنان علاقهمند به بازیهای تیمی و تاکتیکی خرج کرده است. وجود یک بخش داستانی، مخاطب بیشتری را جذب بازی میکرد، اما ممکن بود کیفیت بخش چندنفره نیز تحت تاثیر این موضوع قرار گیرد و همه چیز متفاوت از چیزی باشد که در حال حاضر شاهدش هستیم. در نبود بخش داستانی، یک تجربهی کوتاه و در قالب تمرین را خواهید داشت. در بخش شبیهساز با تمام مکانیزمهای بازی آشنا خواهید شد. این بخش در چند مرحله، شما را با تمام نقشههای بازی نیز آشنا میکند. در شبیهساز، طعم بیرحم بودن بازی را خواهید چشید، چرا که هیچگونه Checkpoint برای مراحل در نظر گرفته نشده است. در واقع نوعی آزمون و خطا در این بخش وجود دارد، چرا که مکان قرار گیری دشمنها را یاد گرفته و در دفعات بعد سعی در جبران اشتباه قبلی خواهید داشت. برای هر مرحله سه چالش در نظر گرفته شده که با انجام هر کدام از آنها، ۲۰۰ امتیاز هدیه میگیرید.
همانطور که اشاره کردیم، این بازی مخاطب خاص خود را دارد و قبل از تجربهی آن، باید به سلیقهی خود رجوع کنید. آیا بخش داستانی برای شما اولویت اصلی محسوب میشود؟ پس Rainbow Six Siege انتظارات شما را برآورده نخواهد کرد! آیا به بخش چند نفرهی بازیهایی همانند Call of Duty یا Battlefield علاقه دارید؟ باید گفت هسته مرکزی بخش چندنفره سیج به خوبی پایه ریزی شده است، اما شاید کمبود زیرساختهای مناسب برای بخش مودها و البته عدم وجود مودهای پرمحتوا و معنیدار، از جمله عواملی باشند که باعث شکست این بازی در مقابل دیگر نامهای بزرگ این سبک شوند. اما در مقابل باید بگویم که Siege تجربهای کاملا متفاوت است و حتی اگر یک بازیکن حرفهای در بازیهای چندنفرهی دیگر باشید، با ورود به دنیای Siege، مدتی را درگیر یادگیری خواهید بود و کمی طول میکشد تا به آن عادت کنید. اولین باری که وارد بخش MultiPlayer شدم به قدری بازی سخت بود که از انجام دوباره آن ناامید شده بودم! در این بخش دو تیم پنج نفره در مقابل هم قرار میگیرند. اگر دوستانتان در دسترس نیستند، مجبور به همراه شدن با نفرات غریبه خواهید بود و این در یک بازی مثل Siege قطعا به ضرر شما خواهد بود. تنها در صورتی این موضوع به تیم شما لطمه وارد نمیکند که تیم مقابل نیز به همین شکل گزینش شده باشد. اما در هر صورت در دفعات اول، لطمهی جدی به شخص شما وارد خواهد شد! بازی هیچ ایدهای برای قرار دادن افراد هم سطح در مقابل یکدیگر ندارد. ممکن است در همان بار اول، رقبای بسیار با تجربهای را ملاقات کنید که قبل از شما با Siege زندگی کردهاند. بازیکنانی که با تمامی امکانات بازی آشنا هستند و هر شخصیت را به خوبی میشناسند.
در نهایت باید دوباره به این موضوع اشاره کرد که Rainbow Six Siege یک شوتر متفاوت با دیگر محصولات سالهای اخیر بود. اگر به دنبال این هستید که با خیال راحت به دل دشمن بزنید و همه را به رگبار ببندید، Siege گزینهی مناسبی برای شما نخواهد بود. استراتژی مناسب در کنار فکر باز، سرعت عمل بالا و کاری تیمی حرف اول را میزند. در Rainbow Six Siege اولین اشتباه آخرین اشتباه شماست!
نوشته Rainbow Six Siege اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>
بازی Rainbow Six Siege محصول یوبیسافت، بعد از مدتها طرفداران سری Rainbow و علاقهمندان به شوترهای تاکتیکی را دور هم جمع کرده و تجربهای منحصربهفرد را برای علاقهمندان به این سبک فراهم آورده است. با زومجی و بررسی Rainbow Six Siege همراه باشید.
سری Rainbow Six یکی از بازیهای پرطرفدار یوبیسافت و مجموعهی Tom Clancy به شمار میرفت و عجیب بود که چرا در سالهای اخیر، شاهد معرفی و انتشار نسخهی جدید آن نبودهایم. گرچه یک نسخهی جدید معرفی و سپس کنسل شد، اما سر انجام نوبت به این سری پرطرفدار رسید و Siege در جریان E3 2014 معرفی شد. در این مدت و تا زمان انتشار بازی یوبیسافت عملا دست به تبلیغات گستردهای برای Siege نزد تا این بازی زیر سایهی آثار بزرگ یوبیسافت قرار بگیرد. غافل از اینکه Siege یکی از بهترین و با کیفیتترین بازیهای یوبیسافت در سالهای اخیر به شمار میرود. این بازی دقیقا همان چیزی است که بازیکنانهای حرفهای به دنبالش هستند و خوشبختانه همه چیز دست به دست هم داده تا از این شوتر چند نفرهی آنلاین لذت ببریم. اما چه مسائلی باعث شده تا نقاط منفی بازی کمتر به نظر برسند و شاهد یک بازی موفق باشیم؟ چرا با وجود این بخش چند نفرهی خوب، Siege در بین شوترهای بزرگ دیگر به آن شکل که باید دیده نشد؟ پاسخ این سوالات را در ادامه خواهیم داد.
همانطور که اشاره کردیم، این بازی مخاطب خاص خود را دارد و قبل از تجربهی آن، باید به سلیقهی خود رجوع کنید. آیا بخش داستانی برای شما اولویت اصلی محسوب میشود؟ پس Rainbow Six Siege انتظارات شما را برآورده نخواهد کرد! آیا به بخش چند نفرهی بازیهایی همانند Call of Duty یا Battlefield علاقه دارید؟ باید گفت هسته مرکزی بخش چندنفره سیج به خوبی پایه ریزی شده است، اما شاید کمبود زیرساختهای مناسب برای بخش مودها و البته عدم وجود مودهای پرمحتوا و معنیدار، از جمله عواملی باشند که باعث شکست این بازی در مقابل دیگر نامهای بزرگ این سبک شوند. اما در مقابل باید بگویم که Siege تجربهای کاملا متفاوت است و حتی اگر یک بازیکن حرفهای در بازیهای چندنفرهی دیگر باشید، با ورود به دنیای Siege، مدتی را درگیر یادگیری خواهید بود و کمی طول میکشد تا به آن عادت کنید. اولین باری که وارد بخش MultiPlayer شدم به قدری بازی سخت بود که از انجام دوباره آن ناامید شده بودم! در این بخش دو تیم پنج نفره در مقابل هم قرار میگیرند. اگر دوستانتان در دسترس نیستند، مجبور به همراه شدن با نفرات غریبه خواهید بود و این در یک بازی مثل Siege قطعا به ضرر شما خواهد بود. تنها در صورتی این موضوع به تیم شما لطمه وارد نمیکند که تیم مقابل نیز به همین شکل گزینش شده باشد. اما در هر صورت در دفعات اول، لطمهی جدی به شخص شما وارد خواهد شد! بازی هیچ ایدهای برای قرار دادن افراد هم سطح در مقابل یکدیگر ندارد. ممکن است در همان بار اول، رقبای بسیار با تجربهای را ملاقات کنید که قبل از شما با Siege زندگی کردهاند. بازیکنانی که با تمامی امکانات بازی آشنا هستند و هر شخصیت را به خوبی میشناسند.
در نهایت باید دوباره به این موضوع اشاره کرد که Rainbow Six Siege یک شوتر متفاوت با دیگر محصولات سالهای اخیر بود. اگر به دنبال این هستید که با خیال راحت به دل دشمن بزنید و همه را به رگبار ببندید، Siege گزینهی مناسبی برای شما نخواهد بود. استراتژی مناسب در کنار فکر باز، سرعت عمل بالا و کاری تیمی حرف اول را میزند. در Rainbow Six Siege اولین اشتباه آخرین اشتباه شماست!
نوشته Rainbow Six Siege اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>بازی Assassin's Creed: Origins شاید یک بازی خوب برای طرفدارها باشد، اما با مشکلات گیمپلی و کاستیهای فنیای که دارد، نمیتواند همه بازیکنان را راضی کند.
انتشار حداقل یک بازی از مجموعه Assassin's Creed در سالهای گذشته با فراز و نشیبهایی همراه بود و همین موضوع نیز در نهایت باعث شد تا یوبیسافت حداقل یک سال را به این مجموعه استراحت دهد. حال بعد از گذشت دو سال از زمان عرضه بازی Assassin's Creed: Syndicate در سال ۲۰۱۵، یوبی سافت مونترال باری دیگر به سراغ این سری دوستداشتنی رفته است تا اینبار واقعا به ریشههای این مجموعه بازگردد؛ ریشههایی که اینبار دیگر نامی از الطائر در آن نیست و از قضا به ۴۹ سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد؛ جایی که پیشینهای چند هزار ساله دارد و بعد از گذشت سالها هنوز هم پذیرای باستانشناسان زیادی است.
داستان بازی Assassin's Creed: Origins را میتوان ترکیبی از احساسات، نفرت، خیانت و عشق به خانواده دانست. در این بازی باید در نقش بایک (Bayek) از منطقه سیوا (Siwa)، به سفری در مصر باستان بروید؛ جایی که گروهی به نام Order of the Ancients، غوغایی از خون را به راه انداخته است و حال بایک باید بهعنوان یک مِجای (Medjay) یا همان محافظ فرعون و در جریان بازی محافظ مردم، با آنها مقابله کند. بازی داستانی پیوسته دارد؛ بهویژه در زمینه شخصیتپردازی مانند شمارههای دیگر Assassin's Creed، یوبیسافت توانسته ارتباط لازم میان بازیکن با شخصیتهای درون بازی را حفظ کند. در جریان بازی، از اعضای Order of the Ancients گرفته تا مردم شهر و به قولی انپیسیها، حرفهای زیادی برای گفتن دارند و شما باید بهعنوان شخصی که خود را محافظ مردم نیز میدانید، راهحلی را برای مسائلشان پیدا کنید.
بیایید کمی بیشتر در رابطه با داستان بازی بگوییم. بازی Assassin's Creed: Origins بهویژه در میانپردهها موفقیت یوبیسافت را در ارائهی داستانی قوی ادامه میدهد. با ورود به هر یک از اهداف اصلی بازی که در چهار Act روایت میشود، میتوانید میانپردهای با انیمیشنهایی زیبا، موسیقیای مثال زدنی و روایتی جذاب را بشنوید و با شخصیتها در غم و اندوه یا کینه و نفرتشان شریک شوید. داستان Origins با سفر در زمان سعی دارد تا تازگی خود را حفظ کند و بازیکن را با چالشهای ذهنی پدری غمگین همراه کند. در جریان بازی از کلئوپاترا گرفته تا ژولیوس سزار و بطلمیوس را ملاقات میکنید و داستان هر کدام از این شخصیتهای تاریخی را دنبال میکنید. همکاری کلئوپاترا با سزار برای غلبه بر برادرش بطلمیوس سیزدهم، Order of the Ancients و شیوهی درگیر شدن بایک و همسرش آیا (Aya) در این زد و بندها هر کدام در جای خود بهزیبایی روایت شدهاند. داستان Assassin's Creed: Origins میتواند بازیکن را با خود همراه کند و گاهی با گریههای مادری قلبتان را به درد آورد و گاهی شما را به تماشای ترکیدن مغزی فاسد دعوت کند.
یوبیسافت پیش از انتشار Assassin's Creed: Origins مانور زیادی روی مکانیزم مبارزه جدید بازی داده بود و با انتشار ویدیوهای گیمپلی، به کرات از فواید سیستم مبارزه جدید بازی سخن گفته بود. Assassin's Creed: Origins مانند سیندیکیت دارای درخت مهارت برای شخصیت بایک است؛ با این تفاوت که اینبار شاهد پیوستگی میان مهارتها هستیم و شما میتوانید در سه بخش Warrior ،Hunter و Seer به ارتقاء مهارتهای بایک بپردازید. هرچند این موضوع در تبلیغات یوبیسافت برجسته شده بود، اما باید گفت که ما در شمارههای قبلی نیز به شیوههای مختلف شاهد قابلیت ارتقاء تواناییهای شخصیتها بودیم و نمیتوانیم سیستم جدید را یک نوآوری در Origins قلمداد کنیم.
از سوی دیگر اگر بخواهیم به مبارزهها بازگردیم، اینبار بهویژه با اضافه شدن سپر، شاهد مبارزههایی مشکلتر از گذشته هستیم. هر یک از دشمنان دارای سطح مشخصی هستند و پیروزی یا شکست سریع در نبرد، مستقیما به سطح و دشمنی که در حال مبارزه با او هستید، ارتباط دارد؛ از این جهت که اگر دو سطح یا کمتر اختلاف داشته باشید، میتوانید بهراحتی به مبارزه بپردازید و با دوری از ضربات دشمنان، آنها را شکست دهید. با این حال، اگر تفاوت سطح از دو عدد بیشتر برود، اینجا است که عملا انجام ماموریت غیر ممکن میشود و مجبورید تا با انجام ماموریتهای جانبی سطح خود را ارتقاء دهید. گیمپلی بازی به دلیل وجود انواع و اقسام حیوانات شباهت زیادی به سومین شماره این مجموعه دارد و در Origins شاهد حضور پرشمار حیوانات وحشی مانند کروکودیل، شیر، اسب آبی یا مار هستیم که باید با کشتن آنها از پوستشان برای ارتقاء سطح لباس بایک استفاده کنید. مانند مبارزهها، میتوانید در جریان بازی زره، سلاح یا پوشش بایک را ارتقاء دهید که این موارد را نیز در گذشته در مجموعه Assassin's Creed شاهد بودیم. بازی از نظر سلاح، سپر یا تیرکمان تنوع قابل قبولی دارد و با ورود به هر یک از نقاط نقشه عظیم مصر میتوانید به سلاحهای جدید دسترسی پیدا کنید. سیستم ارتقاء بازی بالانس مناسبی را با سطح دشمنان ایجاد کرده است و در جریان بازی همواره برای شکست دادن دشمنان غیر همسطح در چالش خواهید بود.
اما نکتهای که بازی Origins را جذاب میکند، همانطور که در بالا اشاره کردم، سفر در زمان است. هرچند مانند Syndicate نمیتوانید بین شخصیتها سوییچ کنید، اما در جریان بازی فرصتی مناسب را برای کنترل آیا، همسر بایک به دست میآورید. به دنبال کشف DNA آیا، بازی اجازه میدهد تا سفری به خاطرات این شخصیت داشته باشید و نبردهای دریایی را تجربه کنید. نبردهای دریایی بازی به لطف ساخت Assassin's Creed: Origins توسط یوبیسافت مونترال، بسیار خوب طراحی شده است و مشابه با Assassin's Creed IV: Black Flag قادرید تا تک به تک کشتیهای دشمنان را غرق کنید. همین تفاوت ناگهانی روند بازی و حضور باسفایتهایی منحصربهفرد است که تا حد زیادی از تکراری شدن هرچه بیشتر گیمپلی جلوگیری میکند. با این حال، هنوز هم نمیتوان گفت Assassin's Creed: Origins در زمینه اهداف اصلی و فرعی توانسته تنوع زیادی را ایجاد کند. متاسفانه هرچند در ابتدای بازی کنترل Senu، عقاب بایک سرگرمتان میکند، اما در ادامه این قابلیت نیز تکراری میشود و تنها سعی میکنید تا با کمک این عقاب دوستداشتنی اهداف را پیدا کنید.
ماموریتهای بازی در مجموع از چند بخش ساده تشکیل میشوند و شباهت زیادی را میان ماموریتهای فرعی و اصلی شاهد هستیم. با انتخاب ماموریت مورد نظر، باید به سمت محل مشخصشده حرکت کنید تا با انتخاب Senu، محل حضور هدف مشخص شود. سپس بایستی به محل بروید و با جستجوی محیط سرنخها را، مشابه با حالت Murder Mysteries بازی Syndicate، پیدا کنید، به بررسی محل بپردازید و مکان دقیق هدف را پیدا کنید. این الگوریتم ساده در ماموریتها بهویژه از میانه بازی و انتهای Act II خودنمایی میکند و باعث تکراری شدن مراحل میشود. یکی از انتقادها به Origins، حذف امکان انجام ماموریتها به روشهای مختلف است که پیش از این در Syndicate شاهد آن بودیم. در این بازی سه روش مختلف به بازیکنان پیشنهاد داده میشد و میتوانستید با روش مورد علاقه خود برای کشتن هدف اقدام کنید. مخفیکاری مانند گذشته نقشی اساسی را در روند بازی دارد و عمدتا به مخفی شدن در میان گیاهان خلاصه میشود. اگر دلتان برای مسابقهها تنگ شده است، به لطف حضور رومیها، میتوانید بر پشت ارابههای رومی به مسابقههایی نفسگیر بروید.
اما بگذارید کمی هم از تنوع محتوای بازی بگوییم. سلاحهای بازی، از تبر گرفته تا شمشیر، پتک، نیزه، اسلحه دوگانه و موارد دیگر را شامل میشود و هر کدام از این سلاحها دارای سرعت ضربه و شیوه مبارزه منحصربهفردی هستند. شما همچنین میتوانید هر کدام از این سلاحها را به صورت جداگانه ارتقاء دهید یا سلاحهای قدیمی را در بازار به فروش برسانید. از سوی دیگر سلاحها در بازی در انواع مختلف، مانند معمول و کمیاب، طبقهبندی شدهاند و سیستم ارتقاء سلاحها امکان استفاده طولانیتر از هر سلاح را داده است. همینطور شما در کنار روی زمین میتوانید به زیر دریاها بروید و گنجینههای خفته در دریا را پیدا کنید. حضور سیستم روز و شب و تاثیر آن بر زندگی انپیسیها دیگر نکتهای است که پیش از این در Ghost Recon: Wildlands، ساختهی دیگر یوبیسافت شاهد بودیم. با فرا رسیدن شب، ساکنین هر شهر به خانههای خود میروند و حتی در لژهای دشمنان نیز، شاهد خوابیدن فرماندهها و نیروها خواهید بود. در نتیجه، به صورت بالقوه تمام کردن مراحل در شب آسانتر از صبح است و احتمالا شما نیز مانند من ترجیح میدهید تا به دشمنان شبیخون بزنید. مهارتهای بایک تنها به برداشتن دو کمان یا جنگیدن با شمشیر یا حتی به قولی ریج زدن و فرو کردن شمشیر درون معده دشمنان خلاصه نمیشود و با افزایش سطح و به دست آوردن اسکیل پوینتها، حتی میتوانید حیوانات را با دارت بیهوش کنید و سپس به خدمت خود در بیاورید. شیرها، شغالها یا برخی حیوانات افسانهای در بازی حضور دارند و به خدمت گرفتن آنها، ضمن اینکه لذتبخش است، تنوع را در گیمپلی افزایش میدهد.
یوبیسافت قبل از انتشار بازی Assassin's Creed: Origins مانور زیادی را روی نورپردازی و گرافیک داده بود. با این حال در بدو ورود به بازی احتمالا شما نیز مانند من تا حد زیادی ناامید میشوید. بازی از لحاظ کیفیت بافتها و گرافیک حرفی برای گفتن ندارد و در حقیقت سالها است که یوبیسافت از موتور گرافیکی Anvil برای توسعه بازیهای خود مانند Ghost Recon: Wildlands استفاده میکند. همین موضوع باعث شده تا بسیاری از مشکلات Wildlands در Origins نیز وجود داشته باشد و سازندگان نتوانستهاند راهحلی را در جهت بهبود این مشکلات پیدا کنند. از بعد هنری هرچند بناهای باشکوه مصر باستان و مجسمههای متعلق به امپراطوری روم، چشمنواز هستند، اما هنوز هم زمانی که به بافت ساختمانها، شن، انیمیشن درختان و بخشهای دیگر مربوط به گرافیک بازی توجه میکنید، راضیکننده نیست. نسخه مورد بررسی ما مربوط به پلیاستیشن 4 بود و به همین دلیل نمیتوانیم در رابطه با جزئیات گرافیک بازی در سایر پلتفرمها نظیر ایکس باکس وان ایکس و پی سی صحبت کنیم.
نوشته Assassin’s Creed Origins اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>بازی Assassin’s Creed: Origins شاید یک بازی خوب برای طرفدارها باشد، اما با مشکلات گیمپلی و کاستیهای فنیای که دارد، نمیتواند همه بازیکنان را راضی کند.
انتشار حداقل یک بازی از مجموعه Assassin’s Creed در سالهای گذشته با فراز و نشیبهایی همراه بود و همین موضوع نیز در نهایت باعث شد تا یوبیسافت حداقل یک سال را به این مجموعه استراحت دهد. حال بعد از گذشت دو سال از زمان عرضه بازی Assassin’s Creed: Syndicate در سال ۲۰۱۵، یوبی سافت مونترال باری دیگر به سراغ این سری دوستداشتنی رفته است تا اینبار واقعا به ریشههای این مجموعه بازگردد؛ ریشههایی که اینبار دیگر نامی از الطائر در آن نیست و از قضا به ۴۹ سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد؛ جایی که پیشینهای چند هزار ساله دارد و بعد از گذشت سالها هنوز هم پذیرای باستانشناسان زیادی است.
یوبیسافت قبل از انتشار بازی Assassin’s Creed: Origins مانور زیادی را روی نورپردازی و گرافیک داده بود. با این حال در بدو ورود به بازی احتمالا شما نیز مانند من تا حد زیادی ناامید میشوید. بازی از لحاظ کیفیت بافتها و گرافیک حرفی برای گفتن ندارد و در حقیقت سالها است که یوبیسافت از موتور گرافیکی Anvil برای توسعه بازیهای خود مانند Ghost Recon: Wildlands استفاده میکند. همین موضوع باعث شده تا بسیاری از مشکلات Wildlands در Origins نیز وجود داشته باشد و سازندگان نتوانستهاند راهحلی را در جهت بهبود این مشکلات پیدا کنند. از بعد هنری هرچند بناهای باشکوه مصر باستان و مجسمههای متعلق به امپراطوری روم، چشمنواز هستند، اما هنوز هم زمانی که به بافت ساختمانها، شن، انیمیشن درختان و بخشهای دیگر مربوط به گرافیک بازی توجه میکنید، راضیکننده نیست. نسخه مورد بررسی ما مربوط به پلیاستیشن 4 بود و به همین دلیل نمیتوانیم در رابطه با جزئیات گرافیک بازی در سایر پلتفرمها نظیر ایکس باکس وان ایکس و پی سی صحبت کنیم.
نوشته Assassin’s Creed Origins اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>