رده سنی : +3
نوشته خرید بازی فیفا Fifa 21 اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>خرید بازی فیفا Fifa 21 برای PS4 و PS5 از فروشگاه گیم دیستریکت
صنعت بازی های رایانه ای بسیار عظیم است. درآمد بودجه تولید در سال 2019 به حدود 138.7 میلیارد دلار رسیده است و پیش بینی ها می گوید که در سال جاری حدود 9.6 درصد افزایش یابد. ورزشها همچنین به رشد خود ادامه می دهند ، در سالهای اخیر بسیار محبوب شده و به یکی از اصلی ترین انواع سرگرمی تبدیل می شوند. پیش بینی می شود تعداد بازدیدهای کل ورزشها با 9٪ نرخ رشد سالانه مرکب (CAGR) بین سالهای 2019 و 2023 رشد کند ، از 454 میلیون در 2019 به 646 میلیون در 2023 ، برآورد Business Insider Intelligence. بیشتر و بیشتر اسپورتمن ها قراردادهای حرفه ای امضا می کنند ، بنابراین سرگرمی های خود را به یک کار روزمره تبدیل می کنند.
سری FIFA توسط EA Sports از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از تیم های قهرمانی فوتبال پیشرو در حال جذب بازیکنان جدید هستند – بازیکنانی که می توانند با کمک صفحه بازی گل بزنند. باشگاه هایی مانند منچسترسیتی ، والنسیا یا ولفسبورگ از قبل تیم های اسپورت دارند که نماینده آنها در مراحل مجازی فیفا هستند.
با این حال ، FIFA Esports یک صنعت نسبتاً جوان است ، بنابراین من تصمیم گرفتم مدتی را صرف فکر کردن در مورد چگونگی ارتقا even بیشتر آن و چگونگی بهره برداری کامل از این جایگاه کنم.
کشف
FIFA یکی از محبوب ترین امتیازات در بازی های ویدیویی است. فقط FIFA 20 با 410+ میلیون بازی انجام شده به 10 میلیون بازیکن ضربه زده است.
در طول سال مالی 2019 ، EA 45 میلیون بازیکن منحصر به فرد را در رایانه های شخصی ، پلی استیشن 4 ، سوییچ و ایکس باکس وان ثبت کرد.
این بازی چندین حالت بازی را در اختیار شما قرار می دهد: Ultimate Team ، Online Seasons ، Career Mode ، Pro Clubs و غیره. برای درک بهتر کدام یک از محبوب ترین ها ، من تست کاربر را با 75 طرفدار از انجمن FIFA از کشورم انجام داده ام. یکی از سوالات این بود: “حالت بازی مورد علاقه شما در FIFA چیست و چرا؟”. پاسخی که می توانید در زیر مشاهده کنید:
بیایید در مورد جوانب مثبت و منفی هر حالت بازی صحبت کنیم.
تیم FIFA Ultimate
FUT در FIFA 09 معرفی شده است ، بیشترین حالت بازی در کل بازی است. این یک سیستم پیچیده است که در آن بازیکنان می توانند با جمع آوری کارت بازیکنانی که به ایجاد بهترین XI ممکن کمک می کنند ، تیم رویایی خود را ایجاد کنند. آنها می توانند هم بهترین بازیکنان آن لحظه باشند و هم اسطوره های فوتبال جهان. همچنین ، بازیکن می تواند بازار FUT را دنبال کند ، جایی که آنها می توانند بازیکنان خود را بفروشند یا بازیکنان جدید بخرند. کارتها را می توانید با خرید بسته های ویژه یا شرکت در مسابقات بدست آورید.
البته ، یکی از بزرگترین مزایای این حالت بازی این است که کاربران می توانند در مقابل یکدیگر به صورت آنلاین بازی کنند. از نتایج تست کاربر ، همچنین مشخص است که بازیکنان FIFA از این بسیار قدردانی می کنند:
“من این فرصت را دوست دارم که با دوستانم یا بازیکنان دیگر به صورت آنلاین بازی کنم.”
“من رقابت و تجربه بازی با دیگر بازیکنان واقعی فیفا در سراسر جهان را دوست دارم.”
“جالب است که می توانم در مقایسه با بازیکنان دیگر چقدر خوب باشم.”
EA Sports همچنین مسابقات آفلاین موسوم به FIFA 20 Global Series را برگزار می کند ، جایی که بهترین بازیکنان جهان با یکدیگر دیدار می کنند و بسیاری از طرفداران مسابقات را بصورت آنلاین مشاهده می کنند.
خرید بازی فیفا Fifa 21
منفی ها
بازیکنان فیفا باید تیم را از ابتدا خلق کنند. آنها باید نام را اضافه کنند ، نشان و کیت های مخصوص باشگاه او را انتخاب کنند. پس از آن ، آنها می توانند کارت های بازیکنان را در تیم او اضافه کنند. همه این عناصر منحصر به فرد نیستند ، بنابراین ، اغلب ، دو تیم با نشان ، نام ، لباس و آنچه مهمتر است – بازیکنان فوتبال یکسان می توانند در مقابل یکدیگر بازی کنند.
بنابراین ، شرایط بسیار معمول است که در همان زمین بازی مسی در مقابل مسی ، رونالدو در مقابل رونالدو ، یا ون دیک در مقابل ون دیک است.
همچنین ، بازیکنان فیفا می توانند فقط در مسابقات ویژه مانند Weekend League ، Division Rivals یا Squad Battles ، جایی که پاداش می گیرند ، با بازی تصادفی با میلیون ها بازیکن دیگر در سراسر جهان بازی کنند. شانس اینکه دو بازیکن مشابه دو بار مقابل یکدیگر بازی کنند بسیار کم است.
همه این موارد لذت بازی در تیم فوتبال واقعی مورد علاقه شما ، همراه با رقابت بین تیم ها را از بین می برد ، دلیل این که میلیون ها نفر این نوع ورزش ها را در سراسر جهان دوست دارند. شما نمی توانید به عنوان مثال ال کلاسیکو را ببینید: بارسلونا – رئال مادرید در FIFA Ultimate Team ، جایی که میلیون ها هوادار این مسابقه مجازی را تماشا می کنند و از تیم محبوب خود حمایت می کنند.
حالت FIFA 20 Season همچنین یک حالت بازی تقسیم بندی آنلاین است که به بازیکنان امکان می دهد در داخل بخش های خود در مقابل سایر بازیکنان آنلاین بازی کنند. در این حالت بازی 10 فصل در دسترس است که بازیکنان فیفا در تلاشند برای کسب صعود به یک بخش بالاتر و کسب عنوان ، امتیاز کسب کنند.
در مقایسه با Fifa Ultimate Team ، در این حالت بازی ، کاربران می توانند برای باشگاه یا کشور مورد علاقه خود بازی کنند. آنها با نشان منحصر به فرد می توانند با بازیکنان مورد علاقه خود که لباسهای معمول باشگاهی را به تن می کنند ، گلزنی کنند.
هر بازیکن می تواند هر باشگاه یا کشوری را انتخاب کند. بنابراین ، حتی اگر می توانید در اینجا یک مسابقه رقیب آث میلان و اینترمیلان یا من یونایتد و من سیتی را ببینید ، دیدن یک مسابقه بین همان تیم بسیار معمول است. به عنوان مثال. لیورپول در مقابل لیورپول یا فرانسه در مقابل فرانسه ، با همان بازیکنان در زمین.
علاوه بر این ، همان FUT ، بازیکنان به طور تصادفی با هزاران بازیکن بازی می کنند ، بنابراین تقریباً غیرممکن است که در این رقابت دوبار با یک بازیکن ملاقات کنیم. بنابراین فکر نمی کنم در اینجا هم بتوانیم در مورد رقابت صحبت کنیم. حتی بیشتر ، هواداران در سراسر جهان دور هم جمع می شوند تا از تیم محبوب خود حمایت کنند زیرا این تیم منحصر به فرد است. وقتی هزاران و میلیون ها بازیکن برای یک باشگاه مجازی بازی می کنند ، سخت است که همه آنها را دنبال کرده و از آنها پشتیبانی کنیم یا فقط یک مورد را انتخاب کنیم.
خرید بازی فیفا Fifa 21
پس از تحقیقات کوچک ، جایی که من طراحی نسل قبلی بازی های FIFA را مطالعه کردم ، با طراحی و جریان کاربر شروع کردم. هدف اصلی این مرحله ایجاد ساختار برای کل برنامه ، به ویژه برای حالت بازی جدید بود.
مرحله بعدی تبدیل طرح و طرح به وایر فریم ها بود.
من که طرفدار FIFA هستم و در چهار نسخه آخر این بازی بازی می کنم ، متوجه برخی مسائل UX شده ام. و به عنوان یک طراح محصول ، من آنها را جمع آوری کرده و سعی کرده ام با ارائه راه حل های بهتر از دیدگاه طراحی ، آنها را حل کنم. شروع به انجام این کار در شبکه های مفتولی شد.
هر ساله ، برای هر نسخه جدید از بازی ، EA Sports با طراحی کاملا جدیدی ارائه می شود و یک کار UI عالی را انجام می دهد. علاوه بر ستاره فوتبال روی جلد ، طرفداران می توانند هر نسخه از فیفا را با رنگ آن مرتبط کنند. بنابراین ، اگر چهار نسخه آخر FIFA را به عنوان مثال در نظر بگیریم ، می بینیم که برای FIFA 20 ، به عنوان رنگ اصلی قرمز ، برای FIFA 19 – آبی ، FIFA 18 – بنفش و FIFA 17 – زرد استفاده شده است.
خرید بازی فیفا Fifa 21
برای FIFA 21 ، من تصمیم گرفته ام از پالت با رنگ سبز به عنوان رنگ اصلی استفاده کنم. این اولین رنگی است که وقتی به فوتبال فکر می کنم در ذهنم خطور می کند. این زمین چمن و زمین فوتبال است. دلیل دیگری که من سبز را انتخاب کرده ام این است که در گذشته های اخیر از آن استفاده نشده است ، که به ما اجازه می دهد از آن به عنوان یک رنگ متمایز برای نسخه جدید بازی استفاده کنیم.
صفحه فوق نمایانگر صفحه اصلی FIFA 21 است و اولین تعامل با کاربر پس از Splash Screen است.
به طور کلی ، الگوی مورد استفاده EA در سالهای اخیر را تغییر ندادم. من سعی کردم آن را برای کاربرانی که قبلاً FIFA بازی می کردند آشنا و آسان تر کنم.
قسمت سمت چپ صفحه به موارد تبلیغاتی و گرافیکی اختصاص دارد. معمولاً در اینجا EA از تصاویر واقعی ستاره های فوتبال استفاده می کند. من برای این نسخه استثنا قائل نشدم و از همان ایده استفاده کردم.
یکی دیگر از سنت های خوب فیفا این است که هر سال یک حالت بازی جدید راه اندازی می کند. سال گذشته ، “ولتا” بود ، دو سال پیش ، “سفر” بود. این حالت های بازی معمولاً در صفحه اصلی نیز ارائه می شوند تا کاربر بتواند آنها را راحت تر پیدا کند و آنها را امتحان کند. امسال می تواند شغل آنلاین FIFA (FOC) باشد. بنابراین من این حالت بازی را به صفحه اصلی نیز اضافه کرده ام ، و علاوه بر این ، می خواهم با جزئیات در مورد آن صحبت کنم.
کریر آنلاین فیفا (کانسپت)
ایده اصلی FIFA Online Career (FOC) این است که بازی را تا حد ممکن به زندگی واقعی نزدیک کند.
یک بازیکن – یک تیم
هر باشگاه در این حالت بازی با یک بازیکن فیفا در ارتباط است. هنگامی که کاربر برای اولین بار به مشاغل آنلاین می پیوندد ، می تواند تیمی را از لیست باشگاه های موجود انتخاب کند. این می تواند یکی از لیگ های کشورشان یا سایر لیگ های موجود در FIFA باشد.
آیا این بدان معناست که بازیکنی که این بازی را دیرتر از دیگران خریداری کرده است ، هرگز فرصت بازی در باشگاه دیگری را نخواهد داشت که قبلاً توسط شخص دیگری انتخاب شده است؟
نه. همه چیز به عملکرد بازیکن بستگی دارد. اگر کاربر در یک باشگاه کوچکتر بازی کند ، اما نتایج خوبی داشته باشد ، باشگاه های بزرگتر آنها را به بازی در تیم خود دعوت می کنند. و بالعکس ، اگر بازیکن نتایج بدی را ثبت کند و مطابق با انتظار هیئت مدیره نباشد ، اخراج می شوند و هوش مصنوعی بازی جایگزین پیدا می کند و بازیکن فیفا را انتخاب می کند که نتایج خوبی را با باشگاه او
خوب ، شما می پرسید ، آنها بیش از 10 میلیون بازیکن هستند که FIFA بازی می کنند ، و نه چندان باشگاه. بقیه بازیکنان چه کاری باید انجام دهند؟
خرید بازی فیفا Fifa 21
بنابراین ، همه بازیکنان فرصتی برای ادعای خود ، دریافت فرصت بازی در لیگ های بالاتر و کسب عناوین خواهند داشت ، زیرا هر چیز دیگری ، همان زندگی واقعی است. 3 تیم برتر به لیگ های بعدی صعود می کنند ، آخرین 3 سقوط.
هر روز روز بازی است
مزیت بازی ویدیویی در مقایسه با فوتبال واقعی این است که esportsmen برای بهبودی به زمان زیادی احتیاج ندارند. و از نتایج تست کاربر ، می توان دریافت که طرفداران FIFA دوست دارند این بازی را هر روز انجام دهند.
در مورد س :ال: “هر چند وقت یک بار FIFA بازی می کنید؟” ، 43.4٪ از بازیکنان FIFA پاسخ می دهند که هر روز بازی می کنند. 46.1٪ دیگر گفتند که در هفته چندین بار در حال بازی با فیفا هستند. فقط 10.5 از کاربران گفتند که هر هفته یک بار یا کمتر بازی می کنند.
این بدان معنی است که برای طرفداران واقعی فیفا ، که هر روز بازی می کنند ، داشتن یک یا دو مسابقه در هفته کافی نیست (همان چیزی که تیم های فوتبال واقعی در زندگی واقعی دارند). برای آنها خسته کننده خواهد بود که برای مسابقات بعدی اینقدر صبر کنند.
بنابراین ، به جای آن ، در FOC حداقل یک مسابقه در روز برای یک تیم برنامه ریزی شده است. مسابقات برای زمان مشخصی برنامه ریزی شده اند.
این حالت بازی به فیفا کمک می کند تا در صنعت esport به مرحله بعدی برسد. کاربران بیشتری می خواهند حالت بازی جدید را امتحان کنند ، آموزش های زیادی را می بینند و بازی را در اسرع وقت خریداری می کنند تا فقط فرصتی برای بازی در تیم محبوب خود یا حداقل برای یک تیم خوب از لیگ های برتر داشته باشند. .
تیم های حرفه ای فوتبال ، که به تصاویر و نام خود اهمیت می دهند ، می خواهند در این حالت بازی توسط یک بازیکن خوب فیفا نشان داده شوند. زیرا هیچ کس (به خصوص باشگاه های بزرگ) نمی خواهد ببیند که باشگاه هایشان در منطقه سقوط یا حتی بدتر از آن ، جایی در لیگ دوم یا سوم هستند. حتی در دنیای فوتبال مجازی. مطبوعات در این باره می نویسند و صحبت خواهند کرد. و این برای یک باشگاه شهرت بدی دارد.
در پایان ، باشگاه های بیشتری قرارداد واقعی را به ورزشکاران حرفه ای پیشنهاد می دهند ، زیرا این باشگاه های فوتبال ، که یک تیم رسمی اسپورت دارند ، می توانند با ارسال این درخواست که می خواهند باشگاه آنها توسط بازیکن فیفا نمایندگی شود ، درخواست خود را ارسال کنند. در این صورت ، این باشگاه برای انتخاب در FIFA Online Career در دسترس نخواهد بود و فقط این باشگاه تصمیم می گیرد که چه موقع می خواهد بازیکن خود را اخراج کند و چه موقع قرارداد جدیدی را با قرارداد دیگر منعقد کند.
حتی بیشتر ، بخش های ویژه و ویژه پیشاهنگی می توانند ظاهر شوند که بازیکنان فیفا را رصد می کنند و آنها را دنبال می کنند تا بعداً یک قرارداد حرفه ای با افراد بهتر امضا کنند.
در پایان ، FIFA esportmen شانس بیشتری برای عقد قرارداد حرفه ای با باشگاه های واقعی فوتبال خواهد داشت. همچنین ، همه بازیکنان فیفا در سراسر جهان این فرصت را دارند که سرگرمی های خود را به یک کار روزمره تبدیل کنند. تمام آنچه که آنها نیاز دارند یک کنسول یا یک کامپیوتر بازی خوب است که FIFA 21 روی آن نصب شده است.
یکی دیگر از مزایای این حالت بازی برای EA این است که آنها می توانند تعداد افرادی را که صنعت را دنبال می کنند افزایش دهند. بسیاری از علاقه مندان به فوتبال می خواهند تیم محبوب خود را در مسابقات FOC ببینند و از آن حمایت کنند. هزاران هوادار در سراسر جهان یک دربی مجازی احتمالی بین دو تیم رقیب را تماشا می کنند. حتی بیشتر ، طرفداران زیادی می خواهند برای حمایت از بازیکن فیفا که برای تیم خود بازی می کند ، به مسابقات آفلاین FOC بیایند! بنابراین مسابقات FOC ، به ویژه مسابقات Final ، می توانند استادیوم های کامل هواداران را جمع کنند.
نوشته خرید بازی فیفا Fifa 21 اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>رده سنی : +3
نوشته خرید بازی PES 2021 Season Update اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>خرید بازی PES 2021 Season Update برای PS4 و PS5 از فروشگاه گیم دیستریکت
به روزرسانی فصل دو کلمه ای که خلاصه سالها ناامیدی هواداران فوتبال از PES و FIFA را بیان می کند و آنچه را که از قضا ممکن است معنی دارترین نوآوری در بازی های فوتبال سالها باشد – یا حداقل منجر به آن می شود – توصیف می کند. اما آیا PES امسال واقعاً ارزش خرید دارد؟ این یک سوال پیچیده تر از آن است که به نظر می رسد.
می بینید ، در حالی که کونامی چشم انداز خود را برای ورود به فوتبال نسل بعدی که سال آینده میلادی دور است ، PES 2021 به عنوان یک توقف شکاف غیرپاسخانه وارد بازار می شود ، با قیمت قابل توجهی پایین تر از حد معمول (از جمله 20٪ تخفیف اضافی برای دارندگان PES 2020) و به طور واضح ارائه می شود ویژگی های جدید کمتر از آنچه انتظار می رود ، حتی برای یک حق رای دادن با چنین ردیف بی امان سالانه. گرافیک؟ آنها همان هستند. کنترل ها؟ آنها هم همینطور هستند. منوها؟ بسیار خوب ، تصاویر پس زمینه جدیدی وجود دارد ، اما می توانید ببینید که من چه چیزی را می خواهم بگویم. بدون هیچگونه قطعیت ، این مجموعه ای از تیم های به روز شده ، کیت ها و آخرین سو استفاده های پل پوگبا با پراکسید است.
همان چیزی که هر دو کهکشانی جهان حق رای دادن فوتبال سال به سال از زمان بسیار قدیم به آن متهم شده اند. حداقل PES 2021 (یا eFootball PES 2021 Season Update ، همانطور که امسال کاملاً پوچ نامیده می شود) در این مورد با ما مستقیم است.
سوزن با بسته های داده به هر دو طرف چرخیده است و از بسیاری جهات می توانید eFootball PES 2021 Season Update را به عنوان نقطه توقف کامل در آن حماسه در حال اجرا ، نوع زنگ ها و سوت های Data Pack 9 مشاهده کنید.
متأسفانه این بهترین فوتبال نیست که این بازی خاص انجام داده است ، اما پیشرفت در اولین لمس و کنترل سرعت دویدن چیزهای زیادی برای آن است. از طریق توپ ها ، پاس های خرد شده یا زمینی و کراس کراس ها می توانند با سطحی از دانه بندی که باعث می شود یک بازی با یک سکه وصل شود ، در صورتی که یک وزنه کاملاً متصل به هم متصل شود ، در حالی که توانایی شما برای هدایت آرام بازیکن از شانه نشانگر آن است آنها پیش بینی می کنند توپ درست زمان بندی شود پاداش های بزرگی می برد.
هنوز هم تماشای توپ از هوش مصنوعی بسیار زیاد است ، هم از طرف حریف و هم از بازیکنان تیم خود که برجسته آنها نیستید. این امر پس از انحراف پاسها و بدون گیرنده مشخص بیشتر قابل توجه است. به نظر می رسد 21 بازیکن هوش مصنوعی به خواب می روند تا زمانی که بازیکن برجسته خود را با توپ پیدا کند. غوطه وری را می شکند و می تواند برای شما هزینه هایی داشته باشد که در غیر این صورت شانس واضح بود.
در حالی که من درمورد موضوع هوش مصنوعی هستم ، می خواهم سال آینده یک گام تحول آفرین را ببینم زیرا روال های قدیمی در حال حاضر سن خود را نشان می دهند. آیا تا به حال در زندگی خود قبل از شلیک یک پاس ، دریبل دفاع چپ در دو دایره کامل را تماشا کرده اید؟ در اینجا به اندازه بازیکنان سر سیب زمینی بدون اسکن صورت مناسب معمول است.
هر چند علاقه مندان محتوای جدیدی را که در آن منوهای دوره PS2 پنهان شده است ، پیدا خواهند کرد. مستر لیگ با برخی گزینه های جدید آواتار مدیر ، از جمله نرم و نرم نگهدارنده نقره نقره Pep Guardiola ، و مسابقات یورو 2020 که هنوز اتفاق نیفتاده است به صورت PES ، کیت های مجاز و همه قابل پخش است. اگر به نظر ناچیز می رسد ، به یاد داشته باشید که بازی های فوتبال سالها فقط اجازه انتشار این مسابقات را به عنوان بازی های با قیمت کامل نداشتند. بنابراین ما می دانیم eFootball PES 2021 چیست و همچنین کاملاً قاطعانه می دانیم که چه چیزی نیست. سوال دشوارتر برای پاسخ دادن این است که یک سوال مزاحم در مورد اینکه آیا ارزش خرید دارد ، حتی با قیمت تخفیف دار.
روی کاغذ ، به روزرسانی های فصل احساس می کنند که پاسخگوی هر مسئله حق بیمه سالانه ورزشی است: وقتی شما مجبور به برنامه انتشار سالانه هستید ، پهنای باند کافی برای نوآوری بین عناوین وجود ندارد. نه واقعا. نه نوآوری که شیوه بازی شما را تغییر دهد. چیزی که امسال به عنوان طرفداران بازی های فوتبال با آن روبرو شده ایم به تعویق انداختن رضایت خاطر است و یک بازی خوب را فدا می کنیم تا بعداً یک بازی عالی بدست آوریم. در یک دنیای کامل ، ما می خواهیم بازی امسال را در سال آینده بررسی کنیم ، وقتی بدانیم که کونامی چگونه از این زمان و منابع اضافی استفاده کرده است.
بدون تجمل این آینده نگری ، eFootball PES 2021 احساس می کند یک راه حل عملی برای مشکلی که کونامی را نمی توان مقصر دانست – کار در خانه ، تولید یک بازی سالانه ، در زمان ظهور نسل جدید کنسول. این بدان معنا نیست که ناامیدکننده نیست ، اما استراتژی قیمت گذاری و کیفیت اساسی در سطح زمین این ناامیدی را کاهش می دهد.
گذشته از تعداد اندکی به روزرسانی ، PES 2021 در نهایت همان بازی سال گذشته است. بنابراین اگر قبلاً آن را دارید ، ارزش ارتقا ندارد. اما این نسخه س importantال مهمی از ما ، به عنوان گیمرها و به عنوان مصرف کننده ، س asksال می کند: آیا ما آماده هستیم که با بسته هایی از این دست ، سالهای طولانی خود را آماده کنیم در حالی که توسعه دهندگان برای نوآوری های بزرگتر بین نسخه های اصلی تلاش می کنند؟ حتی در زندگی عادی و بدون سخت افزار کنسول جدید در چشم انداز؟ به طور قطع به نظر می رسد که یک روش تجاری صادقانه تری است که به طور واضح به روزرسانی های فصل را از نسخه های اصلی جدید واقعی ترسیم می کند. در نهایت ، ارزیابی – نفس عمیق – eFootball PES 2021 Season Update یک بررسی از مدل کسب و کار IP به اندازه فوتبال است. و برای وعده جهش های بیشتر به جلو ، من با احتیاط موافق هستم.
نوشته خرید بازی PES 2021 Season Update اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>
Resident Evil 2 Remake یعنی بازگشت دوباره پدر سبک ترس با اصالت نسخههای کلاسیک و ظاهری کاملا مدرن و امروزی و این، بهترین اتفاق ممکن برای مجموعه رزیدنت ایول است. همراه بررسی بازی باشید.
Resident Evil صرفا فقط یک مجموعه بازی قدیمی و موفق نیست؛ رزیدنت ایول آنقدر اثری تاثیرگذار و مهم در صنعت بازیهای ویدیویی است که خیلیها این مخلوق شینجی میکامی را که تاثیر غیر قابل انکاری روی چندین نسل از بازیهای ویدیویی داشته، پدر سبک ترس میدانند. اما مجموعهای که خودش مسبب خلق شدن خیلی از آثار فراموشنشدنی این سبک بوده، همیشه هم در اوج نبودند و پس از نسخههای اصلی و اولیه، کپکام آن را وارد مسیرهایی کرده که شاید بدبینترین طرفداران این مجموعه هم فکرش را نمیکردند که روزی، چنین افتضاحاتی ساخته شوند؛ منظورم نسخههایی مثل Resident Evil: Operation Raccoon City یا Umbrella Corps هستند که با هر منطقی هم که حساب کنیم، ساخته شدنشان کوچکترین توجیحی نداشته و ندارد. در کنار اینها البته آثار متوسط و موفق زیادی هم ساخته شدهاند ولی هنوز که هنوزه، وقتی صحبت از روزهای اوج رزیدنت ایول میشود، ذهن خیلی از طرفداران قدیمی این مجموعه بهسراغ چهار نسخه اصلی اولیه میرود که قطعا، بهترین روزهای این سری را رقم زدهاند.
پس چه چیزی بهتر از اینکه بگوییم حال بازسازی یکی از بهترین نسخههای این مجموعه (بخوانید بهترین نسخه مجموعه) در قالب Resident Evil 2 Remake منتشر شده و خبر بهتر اینکه این نسخه، دقیقا همان چیزی است که باید باشد؛ همانقدر ترسناک، همانقدر خاطرهانگیز و از همه مهمتر، مدرن و در عین حال وفادار به اصل. اما پیش از اینکه بهسراغ بررسی کاملتری از بازی برویم، پیشنهاد میکنم بررسی ویدیویی بازی را تماشا کنید:
اما Resident Evil 2 Remake چه چیزی دارد که آن را به اثری موفق در مقایسه با خیلی از نسخههای جدید و مدرن بازی تبدیل میکند؟ جواب این سوال، فقط و فقط در یک کلمه یعنی «اصالت» خلاصه میشود. اگر نگاهی ریشهای به سری رزیدنت ایول داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که این مجموعه هرگز یک اثر اکشن نبوده است. رزیدنت ایول یعنی قدم زدن در محیطهایی که ترس و تهدیدی همیشگی در آنها حضور دارد؛ حال این محیط میتواند عمارت اسپنسر، راهروهای تنگ اداره پلیس راکون سیتی، خیابانهای بیروح و نمور این شهر یا حتی روستایی آلوده به ویروس در آفریقا باشد. نسخههای موفق مجموعه با بردن ما به چنین محیطهایی، لذت چشیدن یک ترس و تنش فراموشنشدنی را بهمان اعطا کردهاند اما پس از آن، مجموعه نسخه به نسخه به سمت اکشنتر شدن رفت تا جایی که مثلا در نسخه ششم، در تجربهای کالاف دیوتی مانند که صرفا جای نیروهای نازی آن با زامبیها عوض شده بود، با کریس اسلحه به دست میگرفتیم و خشاب خشاب گلوله را روی زامبیها خالی میکردیم! این در حالی است که رزیدنت ایول، یعنی ترس ناشی از تمام شدن مهمات و روبهرو شدن با یک باس سرسخت با سلاحی مثل چاقو.
کپکام البته این تصمیم بازگشت به ریشهها را، کمی قبلتر از Resident Evil 2 Remake گرفته بود؛ جایی که در نسخه هفتم تا حدود زیادی روی ارائه حس ترس تمرکز داشت و حداقل در نیمی از آن بازی، یک تجربه ترسناک مبتنی بر تلاش برای بقای واقعی را برایمان فراهم آورد و البته که در نیمه دوم اثر، از این مورد خسته شد و دوباره انواع و اقسام تفنگها را تقدیممان کرد تا حس اکشنمان هم ارضا شود. ولی خب بالاخره پس از تمام این فراز و نشیبها، به Resident Evil 2 Remake میرسیم؛ اثری که پس از گذشت تمام این سالها، یک رزیدنت ایول واقعی و کاملا وفادار به اصل است. آنقدر وفادار که در حین تجربه آن، کاملا حس روزهای دوران پلیاستیشن و قدم زدن در محیطهای راکون سیتی با نسخههای کلاسیک مجموعه برایم تداعی میشد و آن حس افسردگی ناشی از حضور در شهری زامبیزده را که شاید روزی زندگی در آن جریان داشت، با پوست و استخوان حس میکردم؛ این یعنی کپکام کارش را در بازسازی رزیدنت ایول 2 به شکلی عالی انجام داده و البته این بازی آنقدر جذابیتهای مدرن هم دارد که چیزی فراتر از یک بهبود گرافیکی ساده باشد.
به بیان بهتر، عنصری که Resident Evil 2 Remake را به تجربهای ارزشمند تبدیل میکند، قدرت بالای سازندگان آن در ایجاد یک تعادل بینقص در بند بند اجزای بازی است. به طوریکه رزیدنت ایول 2، از یک طرف بازسازی کاملی از نسخه اصلی است و از یک طرف هم ویژگیهای جدیدش آن را به اثری جدید و امروزی تبدیل کردهاند. این مساله باعث میشود تا همه، فارغ از اینکه نسخه اصلی را تجربه کرده باشند یا خیر، بتوانند از بازی کردن نسخه دوم لذت ببرند. طرفداران قدیمی در نسخه بازسازی یک سری المانهای گیمپلی جدید، بازسازی دوباره آن محیطهای فراموشنشدنی با ظاهری امروزی و حتی روایت بهتر داستان در مقایسه با نسخه اصلی را مشاهده خواهند کرد و البته که خیلی از دقایق بازی حس نوستالژیک و خاطراتشان را قلقلک خواهد داد و خب طرفداران جدید هم بدون توجه به اینکه بازی در چه نقطهای از تایم لاین مجموعه رخ میدهد، میتوانند از آن بهعنوان نسخه جدیدی از رزیدنت ایول که همه چیزش، از داستان جذاب بازی گرفته تا گیمپلی برایشان تازگی خواهد داشت، لذت ببرند.
تعادل بعدی Resident Evil 2 Remake، مربوط به گیمپلی آن میشود. گیمپلیای که قطعا یکی از برگ برندههای این بازی در مقایسه با خیلی از نسخههای ضعیف مدرن مجموعه است و به تعبیری دیگر، کپکام پس از سالها بالاخره توانسته آن حلقه مفقود پازل رزیدنت ایول را پیدا کند و این هم باعث شده تا شاهد یک نسخه ارزشمند و سرگرمکننده باشیم و هم اینکه ما را به آینده و مسیری که این سری میتواند در ادامه داشته باشد، امیدوار میکند. بازسازی رزیدنت ایول 2، تعریف دقیق و تمامعیاری از سبک اصلی این مجموعه یعنی ترسناک تلاش برای بقا است؛ سبکی که رزیدنت ایول خودش بهنوعی آن را تعریف کرده و حال در نسخه بازسازی قسمت دوم، دوباره ثابت میکند که اگر در این مسیر قرار بگیرد تا چه اندازه میتواند دوستداشتنی باشد. بسیاری از عناصری که گیمپلی نسخه اصلی را تشکیل داده بودند، در بازسازی هم در ایدهآلترین فرم ممکن برگشتهاند؛ این عناصر شامل مبارزهای پرتنش با زامبیها و سایر دشمنان، لذت گشت و گذار در محیطهایی وهمانگیز و شدیدا اتمسفریک، حل پازلهایی با طراحی خلاقانه و در نهایت روبهرو شدن با باسهای مختلف میشوند.
یکی از بهترین جنبههای گیمپلی بازی، متناسب بودن میزان اکشن آن با موارد دیگری مثل پازلها یا حتی حس تعلیق ناشی از قدم زدن در محیطها است. اکشنهای بازی به لطف دوربین روی شانه آن، حس و حال جدیدی پیدا کردهاند. در حالی که در نسخه اصلی بازی، اکشنها صرفا به گرفتن یک کلید و زدن کلید شلیک خلاصه میشدند، در این بازسازی بازیکن در بطن اکشنها قرار دارد و میتواند قسمتهای مختلف بدن زامبیها را نشانه بگیرد. جالب اینکه نشانهگیری هر قسمت از بدن زامبیها و حتی موجودات دیگر، میتواند نتایج جالبی در پی داشته باشد. برای مثال اگر سر زامبیها را هدف بگیرید، ممکن است شلیک به متلاشی شدن مغز آنها منجر شود. یا در صورتی که تیر درستی را به زانوی زامبیها بزنید، پای آنها قطع میشود و پس از آن شاهد تقلای بیپایان این موجودات بهواقع وحشتناک و سُر خوردن آنها روی زمین خواهید بود که سعی میکنند خودشان را به لیان یا کلیر برسانند. همچنین سلاحهای مختلف بازی هم تاثیر خاص خود را روی زامبیها میگذارند؛ بسته به اینکه با لیان یا کلیر بازی کنید، سلاحهای مختلفی بهدست خواهید آورد و برای مثال لیان در بازی صاحب یک اسلحه آتشزن میشود و کلیر هم سلاحهایی چون نارنجکانداز یا یک اسلحه برقی بهدست میآورد. کشتن زامبیها و سایر دشمنان بازی با هر یک از این سلاحها، حس خاص خودش را دارد و سازندگان موفق شدهاند تاثیر اسلحههای مختلف روی زامبیها را به شکل جذابی تعریف کنند؛ تا جایی که حتی مثل نسخه اصلی بازی، میتوانید با استفاده از شاتگان همزمان مغز چند زامبی را منفجر کنید! در مجموع وجود انیمیشنهای طبیعی از برخورد گلوله به دشمنان و تنوع مناسب در زمینه سلاحها، باعث شده تا بازی از حیث اکشنهای نفسگیر و سینمایی چیزی کم نداشته باشد؛ این قضیه وقتی تاثیر بیشتری روی بازیکن میگذارد که بدانیم درست مثل نسخه اصلی، مهمات در دنیای Resident Evil 2 Remake مثل نقل و نبات موجود نیست و مخصوصا در درجات سختی بالاتر، باید قدر تک تک گلولههایتان را بدانید یا اینکه با پیدا کردن Gunpowderها و ترکیب درست آنها، مهمات بیشتری بهدست بیاورید و این مورد، اکشنهای بازی را بیش از پیش پرتنش میکند.
اما Resident Evil 2 Remake از حیث اکشنها، تفاوتی هم با نسخه اصلی دارد. در نسخههای کلاسیک رزیدنت ایول، چاقو یکی از سلاحهای بازی بود که وقتی مهماتتان تمام میشد، میتوانستید بهعنوان آخرین امید از آن استفاده کنید. اما نسخه بازسازی شیوه جدیدی از استفاده چاقو یا تجهیزات جانبی دیگری مثل نارنجکها را پیریزی کرده است؛ به طوریکه اگر یکی از این سلاحهای جانبی را داشته باشید و زامبیها یا هر موجود دیگری موفق به گرفتن شخصیت شما شوند، میتوانید با زدن کلید L1 چاقو را در بدن دشمن فرو کنید یا حتی نارنجک را در دهن آنها قرار بدهید و ضمن فرار از دست دشمنان، در مورد نارنجکها با یک شلیک شاهد منفجر شدن سر دشمنان باشید؛ اتفاقی که حالتی سینمایی و جذاب به بازی میبخشد و نوآوری جالبی در بازی است. در مجموع Resident Evil 2 Remake اکشنهایی از جنس رزیدنت ایولی دارد و تعادل خیلی خوبی هم بین این جنبه از بازی و بخشهای دیگر ایجاد میکند تا به بهترین شکل ممکن، از لوس شدن اکشنهایش جلوگیری کرده باشد.
جدا از اکشنها، بخش دیگری از گیمپلی بازی را پازلهایش تشکیل میدهند؛ پازلهایی که برگرفته از نسخه اصلی هستند و دقیقا مثل نسخه اصلی، برای حل کردن آنها باید بارها و بارها محیطهای مختلف بازی را زیر و رو کنید. برای مثال برای باز کردن یکی از درها، نیاز به قطعات الکتریکی به شکل مهرههای شطرنج خواهید داشت که پیدا کردن این قطعات، یعنی گشتن در فاضلابهای راکون سیتی، روبهرو شدن با انواع و اقسام دشمنان چندشآور و وحشتناک و لزوم به جستجوی تک تک قسمتهای نقشه بازی. بهعنوان یک پیشنهاد، بهتر است رزیدنت ایول 2 را در حالت استاندارد یا حتی درجه سختی بالاتر از آن تجربه کنید؛ چرا که چالشهای اصلی بازی، صرفا در همین حالتها نمود پیدا میکنند و در درجه سختی آسان، بازی صرفا به یک تجربه ساده از کشتن زامبیها و پیشروی در محیط تبدیل میشود و دیگر خبری از آن عنصر تلاش برای بقا در بازی نیست. هدف از ذکر این نکته در لابهلای اشاره به پازلها، این است که در Resident Evil 2 Remake جنبه پازل بازی و جنبه اکشنهای آن، از هم جدا نیستند و برعکس پیوند عمیقی باهم دارند. به طوریکه پازلها صرفا مثلا به حرکت دادن چند مهره یا کنار هم قرار دادن چند جسم آماده خلاصه نمیشوند و بخشی از راهحل آنها، در گشت و گذار در محیطهای بازی نهفته است؛ اتفاقی که در جریان آن با تهدیدهای مختلفی که انتظارتان را میکشند روبهرو خواهید شد و این هم یعنی اکشن؛ البته اکشنی که فقط به بکش بکش خلاصه نمیشود و درست مثل نسخه اصلی بازی، گاهی هم باید صرفا از بین زامبیها فرار کنید؛ البته این کار مخصوصا در ایستگاه پلیس راکون سیتی به سبب تنگ بودن راهروها، کار سختی است و همین هم عاملی شده تا سازندگان یک ویژگی دیگر در قالب تخته کردن پنجرهها به بازی اضافه کنند؛ موردی که شاید در ابتدا بیمصرف بهنظر برسد اما کافی است با گشتن محیطها چوب کافی برای این منظور را بهدست بیاورید و پنجرهها را تخته کنید تا تاثیر آن را روی راحتتر شدن تجربه بازی ببینید. این کار مخصوصا از نیمههای بازی به بعد و معرفی یک تهدید جدید که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد، امری ضروری بهنظر میرسد و علیالخصوص در درجات سختی بالاتر فرق بین مرگ و زندگی را رقم خواهد زد.
در مجموع، سازندگان نسخه بازسازی رزیدنت ایول 2، از حیث گیمپلی نشان دادهاند که هدفشان ارائه همان حس و حال نسخه اصلی اما با یک سری تغییرات و ویژگیهای امروزی است. اتفاقی که باعث شده تا بازی گیمپلی واقعا جذاب و دوستداشتنی داشته باشد؛ آنقدر جذاب که قدم زدن در محیطها، حل کردن پازلها و کشتن دشمنان مختلف به خاطرهای فراموشنشدنی برایمان تبدیل شود و هر زمان که بخواهیم از دقایق جالب مجموعه رزیدنت ایول صحبت کنیم، اشارهای هم به نسخه بازسازی داشته باشیم. البته بازی، یک سری دقایق خیلی جزئی حوصلهسربر هم دارد؛ مخصوصا زمانی که در محیطهای پیچدرپیچی مثل فاضلابها گم میشوید و حتی نقشه هم نمیتواند کمک خیلی زیادی به پیدا کردن راه درست کند. چرا که برخلاف محیطی مثل اداره پلیس، فاضلابها خروجیها و راههای متصلکننده طبقات عجیب و غریبی دارند که خیلی راحت میتوان در آنها گم شد و حتی گاهی دقایق زیادی صرفا به دور خود چرخید! البته این مشکل آنقدر عمیق نیست که به تجربه کلی بازی ضربه اساسی بزند اما خب ذکر آن هم خالی از لطف نبود.
نسخه اصلی رزیدنت ایول 2 اما جدا از اینکه یکی از بهترین گیمپلیها را در بین نسخههای مجموعه دارد، از حیث داستانی هم اثری بسیار مهم برای این سری است؛ چرا که در این نسخه شخصیتپردازی برخی از مهمترین کاراکترهای دنیای رزیدنت ایول شکل میگیرد، با آمبرلا و فعالیتهایش آشنا میشویم و از همه مهمتر، وحشت نهفته در گوشه گوشه راکون سیتی را با تمام وجود لمس میکنیم. خب نسخه بازسازی، تمام این جنبههای داستانی را با روایتی که بهسبب زیبا بودن گرافیکها و همچنین در دسترس بودن امکاناتی چون میان پردههای سینماییتر، حتی بهتر از نسخه قبلی است ارائه میدهد و از این نظر هم به اثری ارزشمند تبدیل میشود. داستان بازی با محوریت دو شخصیت اصلی آن یعنی کلیر و لیان روایت میشود که در ابتدا، در یک پمپ بنزین باهم روبهرو میشوند و پس از آن سفری مشترک به راکون سیتی دارند؛ سفری که البته خیلی زود به جدایی آنها از هم ختم میشود و اینجا بازیکنان میتوانند یکی از این دو شخصیت را انتخاب و ماجرا را با وی پیش ببرند. لیان و کلیر در ابتدا هر دو بهشکلی وارد اداره پلیس میشوند و پس از آن هم ماجراجوییشان آن را به قسمتهایی اکثرا مشترک میبرد و البته در جریان خطوط داستانی مربوط به این دو شخصیت، گاهی هم محیطهایی متفاوت از یکدیگر را شاهد هستیم.
اگر به کلیت داستان رزیدنت ایول 2 نگاه کنیم، همهچیز صرفا به شهری زامبیزده، دو شخصیت که برای اهداف شخصیشان وارد این شهر شدهاند و حال برای فرار از آن تلاش میکنند و چند شخصیت جانبی دیگر که هریک برنامههای خاص خودشان را دارند، خلاصه میشود. اما سازندگان با استفاده از همین المانهای موجود بهظاهر ساده، داستان خیلی خوبی در این نسخه روایت کردهاند و البته با اضافه کردن عنصری جدید در مقایسه با نسخه اصلی بازی که در ادامه مفصل از آن خواهیم گفت، حس و حال جدیتری هم به داستان نسخه بازسازی بخشیدهاند. اما پیش از رفتن به سراغ این موضوع، بد نیست تا کمی هم در مورد اتمسفر بازی و تاثیر فوقالعاده آن روی روایتش و همینطور سایر ویژگیها از جمله حس ترسناک بودن بازی، صحبت کنیم. Resident Evil 2 Remake در یک کلام فضاسازی و اتمسفر بینظیری دارد؛ آنقدر بینظیر که به جرات میتوانم بگویم از این حس در بین تمامی نسخههای ساختهشده از این مجموعه تا به امروز بهتر است. کپکام از همان ثانیههای اول و زمانی که در تاریکی شب و با نور یک چراغقوه وارد آن پمپ بنزین و فروشگاه کنارش میشویم، قدرتش در خلق اتمسفری بینهایت تاثیرگذار را به رخمان میکشد؛ آنقدر تاثیرگذار که باعث میشود در ادامه، حتی قدم زدنهای ساده در راهروهای تنگ اداره پلیس راکون سیتی، خیابانهای بارانی این شهر و حتی محیطهایی مثل فاضلابها ترسی عمیق و بهمراتب قویتر از جامپ اسکرهای مقطعی بازی در دلمان ایجاد کند. به بیان دیگر، کپکام موفق شده تا در طبیعیترین شکل ممکن، فضای یک شهر زامبیزده را که همهچیز در آن بوی تعفن مرگ و سیاهی میدهد، بازسازی کند و با قرار دادن بازیکن در بطن چنین دنیایی، باعث شود تا وی بتواند به شکل بهتری با دو شخصیت اصلی بازی ارتباط برقرار کند، حس ترس موجود در فضا را به بهترین شکل ممکن بچشد و از آن مهمتر، روایت داستان تاثیر بیشتری روی بازیکن بگذارد.
برای مثال، در قسمتی از بازی وارد یک فروشگاه اسلحهفروشی میشویم که اتفاقات رخداده در آن، شاید خیلی مهم نباشند و حتی تاثیری روی کلیت داستان بازی در ادامه نگذارند اما به لطف فضاسازی عالی کپکام در این سکانس، تعاملات این شخصیتها باهم میتواند تاثیر عمیقی روی مخاطب بگذارد و بهمان نشان دهد که گاهی حماقتهای انسانی، تا چه حد میتواند تاثیر بدی روی زندگی افراد بیگناه داشته باشد. یا مثالهای زیاد دیگری هم از چنین تاثیراتی در این بازی وجود دارند که در قالب آنها، عواطفی مثل رابطه پدر یا مادر با فرزند و حتی فداکاری گروهی از انسانها برای رسیدن به هدفی والا، بهتصویر کشیده میشود که پرداختن به آنها، از حوصله این نقد خارج است و مقالهای مجزا میطلبد اما همین عناصر جزئی وقتی در یک فضاسازی عالی کنار هم قرار میگیرند، باعث میشوند تا پس از تمام کردن رزیدنت ایول 2، بتوانیم از داستان آن به نیکی یاد کنیم.
اما فضاسازی رزیدنت ایول 2 در اصل از چه چیزی حاصل شده است؟ بدون شک یکی از مهمترین تاثیرات را روی این جنبه از بازی، بهبودهای گرافیکی گذاشته است. بهعنوان یک بازسازی، این بازی تماما از ابتدا و با موتور RE Engine که کیفیت عالی آن را پیشتر در رزیدنت ایول 7 هم دیده بودیم، ساخته شده است و خب مقایسه گرافیک بازی با نسخه اصلی، در اصل تفاوت چندین نسل فاصلهای را که بین این نسخهها افتاده، نشان میدهد. Resident Evil 2 Remake شاید از خیلی جنبهها در تصمیمی درست و عالی وفادار به اصل باشد، اما وقتی بحث گرافیک و جلوههای بصری میشود همهچیز امروزی و بینهایت زیبا است. مخصوصا نورپردازیها و سایهزنیهای بازی که از قضا دو مورد از اصلیترین دلایلی هستند که باعث خلق اتمسفری وهمانگیز و تاثیرگذار در بازی شدهاند. محیطهای بازی که قبلا هم به آنها اشاره داشتیم، واقعا طراحی زیبایی دارند و از آن مهمتر، کپکام توانسته علیرغم تغییراتی در گرافیک یا مثلا زاویه دید دوربین، همان ترس ناشی از حضور در محیطهای مختلف این بازی را که در نسخه اصلی لمس کرده بودیم، در این نسخه هم دوباره ایجاد کند و البته که این بار، با اثری به مراتب ترسناکتر از هرچیزی که قبلا در مجموعه ایول تجربه کرده بودیم روبهرو هستیم! اما جدا از گرافیک، نورپردازی و سایهزنیها که روی خلق اتمسفری ناب تاثیر داشتهاند، صداگذاری هم نقشش را در این میان به بهترین شکل ممکن ایفا میکند. صدای وحشتناکی که سازندگان برای زامبیها یا سایر دشمنان تعریف کردهاند، وقتی با جزییات عالی طراحی ظاهر آنها همراه میشود، ترسی عمیق را در مخاطب به وجود میآورد و البته که این کیفیت بالای صداگذاری، در موارد دیگری مثل صدای شخصیتها یا شلیکها هم وجود دارد. تنها مشکلی که در رابطه با جنبه صوتی بازی وجود دارد، این است که واقعا چرا سازندگان به جای استفاده از آن موسیقی شاهکار و فراموشنشدنی نسخه اصلی، سراغ موسیقی جدیدی برای این بازی رفتهاند؟ نه اینکه موسیقی جدید Resident Evil 2 Remake بد باشد اما خب وقتی شرکتی توانسته تا این حد اثری را وفادار به اصلش بازسازی کند و بیاغراق همه عناصر مثبتش را هم به این نسخه بیاورد، چرا قید استفاده از موسیقی اصلی بازی را زده و آن را صرفا در قالب یک قابلیت پولی در اختیار بازیکنان قرار داده است؟ سوالی که البته بهشخصه جواب یا توجیحی برایش ندارم!
اما در مجموع، Resident Evil 2 Remake از حیث گرافیک و جنبههای صوتی، واقعا عالی است. سازندگان محیطهای نسخه اصلی را با حفظ اتمسفر در این نسخه با گرافیکی عالی بازسازی کردهاند و ظاهر شخصیتهای مختلف از کاراکترهای اصلی گرفته تا باسها و شخصیتهای جانبی هم به بهترین شکل ممکن طراحی شده است. در کنار اینها، صداگذاریهای بینقصی را هم شاهد هستیم تا Resident Evil 2 Remake از این جنبهها اثری لایق منتشرشدن در سال ۲۰۱۹ و نسل هشتم بازیهای ویدیویی باشد. البته علیرغم تمام ویژگیهای گرافیکی مثبت، هر از گاهی افت فریمهای جزئی هم در بازی دیده میشود که مخصوصا در محیطهای شلوغتر و از همه بیشتر هم در حالت جدیدی که پس از تمام کردن بازی برای دوبار فعال میشود، شاهد آن هستیم.
ادعای اینکه Resident Evil 2 Remake ترسناکترین نسخه مجموعه است، اصلا و ابدا اغراقآمیز نیست. با اینکه مثلا نسخه هفتم هم ترس عمیقی داشت، اما مشکل این بود که موفق نمیشد این ترس را در تمام دقایقش حفظ کند ولی رزیدنت ایول 2 این نقص را هم برطرف کرده است و عامل آن، معرفی ترسهای جدید در بازههای مختلفی از بازی است که باعث میشوند وقتی که کم کم حس میکنیم وحشت موجود در بازی در حال کمتر شدن است، بازهم اتفاقی جدید رخ بدهد و تهدیدی جدید را شاهد باشیم. برای مثال در همان قسمتهای اولیه بازی، ترس بازی ناشی از روبهرو شدن با زامبیها است. زامبیهایی به ظاهر کند و شاید حتی احمق که خب برخلاف ظاهرشان، میتوانند واقعا وحشتناک باشند. چرا که اولا زامبیها شدیدا جانسخت هستند و ترکیب این مساله با کمبود مهمات در بازی، یکی از روشهای القای ترس در آن است. از طرف دیگر زامبیها طراحی واقعا ترسناکی هم دارند و وقتی با صدای عجیبشان آرام آرام به سمت شما میآیند، حس بدی را القا میکنند. اما از همه اینها مهمتر اینکه سازندگان با استفاده از همین زامبیها، جامپ اسکرهای خوبی هم در بازی طراحی کردهاند یا صرفا با جمع کردن تعداد زیادی از آنها در یک محیط، یک تجربه دلهرهآور برایمان به ارمغان آوردهاند.
اما درست زمانی که دیگر روبهرو شدن با زامبیها کمی برایمان عادی میشود، سازندگان ترس جدیدی در قالب لیکرها به بازی اضافه میکنند؛ موجوداتی چندشآور که در نسخه اصلی هم حضور داشتند اما این بار ترسناک بودنشان، چندین برابر شده است. درست است که لیکرها، کور هستند و نمیتوانند شخصیت شما را ببنند اما این موجودات قدرت شنوایی فوقالعادهای دارند و کوچکترین سر و صدایی از طرف شما، مساوی با حملهای سریع و بیرحمانه از جانب آنها خواهد بود. این تغییر ویژگی لیکرها، برخی از بهترین دقایق بازی از حیث القای ترس را خلق میکند؛ چرا که فرض کنید در داخل راهرویی تنگ از اداره پلیس هستید که دو لیکر در قسمتهای مختلفی از آن پرسه میزنند. برای اینکه سر و صدایی ایجاد نکنید، مجبور خواهید بود تا با کمترین سرعت ممکن حرکت کنید اما از طرفی هم این کار، به معنی این است که باید از کنار این موجودات بینهایت کریه و بینهایت چندشآور، با کندترین شکل ممکن عبور کنید و در تمام این دقایق به نظاره بدنشان بنشینید؛ اتفاقی که حسی مورمورکننده در پی دارد و مو را به تن هر شخصی سیخ میکند.
نوشته Resident Evil 2 Steel Book اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>
Resident Evil 2 Remake یعنی بازگشت دوباره پدر سبک ترس با اصالت نسخههای کلاسیک و ظاهری کاملا مدرن و امروزی و این، بهترین اتفاق ممکن برای مجموعه رزیدنت ایول است. همراه بررسی بازی باشید.
Resident Evil صرفا فقط یک مجموعه بازی قدیمی و موفق نیست؛ رزیدنت ایول آنقدر اثری تاثیرگذار و مهم در صنعت بازیهای ویدیویی است که خیلیها این مخلوق شینجی میکامی را که تاثیر غیر قابل انکاری روی چندین نسل از بازیهای ویدیویی داشته، پدر سبک ترس میدانند. اما مجموعهای که خودش مسبب خلق شدن خیلی از آثار فراموشنشدنی این سبک بوده، همیشه هم در اوج نبودند و پس از نسخههای اصلی و اولیه، کپکام آن را وارد مسیرهایی کرده که شاید بدبینترین طرفداران این مجموعه هم فکرش را نمیکردند که روزی، چنین افتضاحاتی ساخته شوند؛ منظورم نسخههایی مثل Resident Evil: Operation Raccoon City یا Umbrella Corps هستند که با هر منطقی هم که حساب کنیم، ساخته شدنشان کوچکترین توجیحی نداشته و ندارد. در کنار اینها البته آثار متوسط و موفق زیادی هم ساخته شدهاند ولی هنوز که هنوزه، وقتی صحبت از روزهای اوج رزیدنت ایول میشود، ذهن خیلی از طرفداران قدیمی این مجموعه بهسراغ چهار نسخه اصلی اولیه میرود که قطعا، بهترین روزهای این سری را رقم زدهاند.
پس چه چیزی بهتر از اینکه بگوییم حال بازسازی یکی از بهترین نسخههای این مجموعه (بخوانید بهترین نسخه مجموعه) در قالب Resident Evil 2 Remake منتشر شده و خبر بهتر اینکه این نسخه، دقیقا همان چیزی است که باید باشد؛ همانقدر ترسناک، همانقدر خاطرهانگیز و از همه مهمتر، مدرن و در عین حال وفادار به اصل. اما پیش از اینکه بهسراغ بررسی کاملتری از بازی برویم، پیشنهاد میکنم بررسی ویدیویی بازی را تماشا کنید:
اما Resident Evil 2 Remake چه چیزی دارد که آن را به اثری موفق در مقایسه با خیلی از نسخههای جدید و مدرن بازی تبدیل میکند؟ جواب این سوال، فقط و فقط در یک کلمه یعنی «اصالت» خلاصه میشود. اگر نگاهی ریشهای به سری رزیدنت ایول داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که این مجموعه هرگز یک اثر اکشن نبوده است. رزیدنت ایول یعنی قدم زدن در محیطهایی که ترس و تهدیدی همیشگی در آنها حضور دارد؛ حال این محیط میتواند عمارت اسپنسر، راهروهای تنگ اداره پلیس راکون سیتی، خیابانهای بیروح و نمور این شهر یا حتی روستایی آلوده به ویروس در آفریقا باشد. نسخههای موفق مجموعه با بردن ما به چنین محیطهایی، لذت چشیدن یک ترس و تنش فراموشنشدنی را بهمان اعطا کردهاند اما پس از آن، مجموعه نسخه به نسخه به سمت اکشنتر شدن رفت تا جایی که مثلا در نسخه ششم، در تجربهای کالاف دیوتی مانند که صرفا جای نیروهای نازی آن با زامبیها عوض شده بود، با کریس اسلحه به دست میگرفتیم و خشاب خشاب گلوله را روی زامبیها خالی میکردیم! این در حالی است که رزیدنت ایول، یعنی ترس ناشی از تمام شدن مهمات و روبهرو شدن با یک باس سرسخت با سلاحی مثل چاقو.
کپکام البته این تصمیم بازگشت به ریشهها را، کمی قبلتر از Resident Evil 2 Remake گرفته بود؛ جایی که در نسخه هفتم تا حدود زیادی روی ارائه حس ترس تمرکز داشت و حداقل در نیمی از آن بازی، یک تجربه ترسناک مبتنی بر تلاش برای بقای واقعی را برایمان فراهم آورد و البته که در نیمه دوم اثر، از این مورد خسته شد و دوباره انواع و اقسام تفنگها را تقدیممان کرد تا حس اکشنمان هم ارضا شود. ولی خب بالاخره پس از تمام این فراز و نشیبها، به Resident Evil 2 Remake میرسیم؛ اثری که پس از گذشت تمام این سالها، یک رزیدنت ایول واقعی و کاملا وفادار به اصل است. آنقدر وفادار که در حین تجربه آن، کاملا حس روزهای دوران پلیاستیشن و قدم زدن در محیطهای راکون سیتی با نسخههای کلاسیک مجموعه برایم تداعی میشد و آن حس افسردگی ناشی از حضور در شهری زامبیزده را که شاید روزی زندگی در آن جریان داشت، با پوست و استخوان حس میکردم؛ این یعنی کپکام کارش را در بازسازی رزیدنت ایول 2 به شکلی عالی انجام داده و البته این بازی آنقدر جذابیتهای مدرن هم دارد که چیزی فراتر از یک بهبود گرافیکی ساده باشد.
به بیان بهتر، عنصری که Resident Evil 2 Remake را به تجربهای ارزشمند تبدیل میکند، قدرت بالای سازندگان آن در ایجاد یک تعادل بینقص در بند بند اجزای بازی است. به طوریکه رزیدنت ایول 2، از یک طرف بازسازی کاملی از نسخه اصلی است و از یک طرف هم ویژگیهای جدیدش آن را به اثری جدید و امروزی تبدیل کردهاند. این مساله باعث میشود تا همه، فارغ از اینکه نسخه اصلی را تجربه کرده باشند یا خیر، بتوانند از بازی کردن نسخه دوم لذت ببرند. طرفداران قدیمی در نسخه بازسازی یک سری المانهای گیمپلی جدید، بازسازی دوباره آن محیطهای فراموشنشدنی با ظاهری امروزی و حتی روایت بهتر داستان در مقایسه با نسخه اصلی را مشاهده خواهند کرد و البته که خیلی از دقایق بازی حس نوستالژیک و خاطراتشان را قلقلک خواهد داد و خب طرفداران جدید هم بدون توجه به اینکه بازی در چه نقطهای از تایم لاین مجموعه رخ میدهد، میتوانند از آن بهعنوان نسخه جدیدی از رزیدنت ایول که همه چیزش، از داستان جذاب بازی گرفته تا گیمپلی برایشان تازگی خواهد داشت، لذت ببرند.
تعادل بعدی Resident Evil 2 Remake، مربوط به گیمپلی آن میشود. گیمپلیای که قطعا یکی از برگ برندههای این بازی در مقایسه با خیلی از نسخههای ضعیف مدرن مجموعه است و به تعبیری دیگر، کپکام پس از سالها بالاخره توانسته آن حلقه مفقود پازل رزیدنت ایول را پیدا کند و این هم باعث شده تا شاهد یک نسخه ارزشمند و سرگرمکننده باشیم و هم اینکه ما را به آینده و مسیری که این سری میتواند در ادامه داشته باشد، امیدوار میکند. بازسازی رزیدنت ایول 2، تعریف دقیق و تمامعیاری از سبک اصلی این مجموعه یعنی ترسناک تلاش برای بقا است؛ سبکی که رزیدنت ایول خودش بهنوعی آن را تعریف کرده و حال در نسخه بازسازی قسمت دوم، دوباره ثابت میکند که اگر در این مسیر قرار بگیرد تا چه اندازه میتواند دوستداشتنی باشد. بسیاری از عناصری که گیمپلی نسخه اصلی را تشکیل داده بودند، در بازسازی هم در ایدهآلترین فرم ممکن برگشتهاند؛ این عناصر شامل مبارزهای پرتنش با زامبیها و سایر دشمنان، لذت گشت و گذار در محیطهایی وهمانگیز و شدیدا اتمسفریک، حل پازلهایی با طراحی خلاقانه و در نهایت روبهرو شدن با باسهای مختلف میشوند.
یکی از بهترین جنبههای گیمپلی بازی، متناسب بودن میزان اکشن آن با موارد دیگری مثل پازلها یا حتی حس تعلیق ناشی از قدم زدن در محیطها است. اکشنهای بازی به لطف دوربین روی شانه آن، حس و حال جدیدی پیدا کردهاند. در حالی که در نسخه اصلی بازی، اکشنها صرفا به گرفتن یک کلید و زدن کلید شلیک خلاصه میشدند، در این بازسازی بازیکن در بطن اکشنها قرار دارد و میتواند قسمتهای مختلف بدن زامبیها را نشانه بگیرد. جالب اینکه نشانهگیری هر قسمت از بدن زامبیها و حتی موجودات دیگر، میتواند نتایج جالبی در پی داشته باشد. برای مثال اگر سر زامبیها را هدف بگیرید، ممکن است شلیک به متلاشی شدن مغز آنها منجر شود. یا در صورتی که تیر درستی را به زانوی زامبیها بزنید، پای آنها قطع میشود و پس از آن شاهد تقلای بیپایان این موجودات بهواقع وحشتناک و سُر خوردن آنها روی زمین خواهید بود که سعی میکنند خودشان را به لیان یا کلیر برسانند. همچنین سلاحهای مختلف بازی هم تاثیر خاص خود را روی زامبیها میگذارند؛ بسته به اینکه با لیان یا کلیر بازی کنید، سلاحهای مختلفی بهدست خواهید آورد و برای مثال لیان در بازی صاحب یک اسلحه آتشزن میشود و کلیر هم سلاحهایی چون نارنجکانداز یا یک اسلحه برقی بهدست میآورد. کشتن زامبیها و سایر دشمنان بازی با هر یک از این سلاحها، حس خاص خودش را دارد و سازندگان موفق شدهاند تاثیر اسلحههای مختلف روی زامبیها را به شکل جذابی تعریف کنند؛ تا جایی که حتی مثل نسخه اصلی بازی، میتوانید با استفاده از شاتگان همزمان مغز چند زامبی را منفجر کنید! در مجموع وجود انیمیشنهای طبیعی از برخورد گلوله به دشمنان و تنوع مناسب در زمینه سلاحها، باعث شده تا بازی از حیث اکشنهای نفسگیر و سینمایی چیزی کم نداشته باشد؛ این قضیه وقتی تاثیر بیشتری روی بازیکن میگذارد که بدانیم درست مثل نسخه اصلی، مهمات در دنیای Resident Evil 2 Remake مثل نقل و نبات موجود نیست و مخصوصا در درجات سختی بالاتر، باید قدر تک تک گلولههایتان را بدانید یا اینکه با پیدا کردن Gunpowderها و ترکیب درست آنها، مهمات بیشتری بهدست بیاورید و این مورد، اکشنهای بازی را بیش از پیش پرتنش میکند.
اما Resident Evil 2 Remake از حیث اکشنها، تفاوتی هم با نسخه اصلی دارد. در نسخههای کلاسیک رزیدنت ایول، چاقو یکی از سلاحهای بازی بود که وقتی مهماتتان تمام میشد، میتوانستید بهعنوان آخرین امید از آن استفاده کنید. اما نسخه بازسازی شیوه جدیدی از استفاده چاقو یا تجهیزات جانبی دیگری مثل نارنجکها را پیریزی کرده است؛ به طوریکه اگر یکی از این سلاحهای جانبی را داشته باشید و زامبیها یا هر موجود دیگری موفق به گرفتن شخصیت شما شوند، میتوانید با زدن کلید L1 چاقو را در بدن دشمن فرو کنید یا حتی نارنجک را در دهن آنها قرار بدهید و ضمن فرار از دست دشمنان، در مورد نارنجکها با یک شلیک شاهد منفجر شدن سر دشمنان باشید؛ اتفاقی که حالتی سینمایی و جذاب به بازی میبخشد و نوآوری جالبی در بازی است. در مجموع Resident Evil 2 Remake اکشنهایی از جنس رزیدنت ایولی دارد و تعادل خیلی خوبی هم بین این جنبه از بازی و بخشهای دیگر ایجاد میکند تا به بهترین شکل ممکن، از لوس شدن اکشنهایش جلوگیری کرده باشد.
جدا از اکشنها، بخش دیگری از گیمپلی بازی را پازلهایش تشکیل میدهند؛ پازلهایی که برگرفته از نسخه اصلی هستند و دقیقا مثل نسخه اصلی، برای حل کردن آنها باید بارها و بارها محیطهای مختلف بازی را زیر و رو کنید. برای مثال برای باز کردن یکی از درها، نیاز به قطعات الکتریکی به شکل مهرههای شطرنج خواهید داشت که پیدا کردن این قطعات، یعنی گشتن در فاضلابهای راکون سیتی، روبهرو شدن با انواع و اقسام دشمنان چندشآور و وحشتناک و لزوم به جستجوی تک تک قسمتهای نقشه بازی. بهعنوان یک پیشنهاد، بهتر است رزیدنت ایول 2 را در حالت استاندارد یا حتی درجه سختی بالاتر از آن تجربه کنید؛ چرا که چالشهای اصلی بازی، صرفا در همین حالتها نمود پیدا میکنند و در درجه سختی آسان، بازی صرفا به یک تجربه ساده از کشتن زامبیها و پیشروی در محیط تبدیل میشود و دیگر خبری از آن عنصر تلاش برای بقا در بازی نیست. هدف از ذکر این نکته در لابهلای اشاره به پازلها، این است که در Resident Evil 2 Remake جنبه پازل بازی و جنبه اکشنهای آن، از هم جدا نیستند و برعکس پیوند عمیقی باهم دارند. به طوریکه پازلها صرفا مثلا به حرکت دادن چند مهره یا کنار هم قرار دادن چند جسم آماده خلاصه نمیشوند و بخشی از راهحل آنها، در گشت و گذار در محیطهای بازی نهفته است؛ اتفاقی که در جریان آن با تهدیدهای مختلفی که انتظارتان را میکشند روبهرو خواهید شد و این هم یعنی اکشن؛ البته اکشنی که فقط به بکش بکش خلاصه نمیشود و درست مثل نسخه اصلی بازی، گاهی هم باید صرفا از بین زامبیها فرار کنید؛ البته این کار مخصوصا در ایستگاه پلیس راکون سیتی به سبب تنگ بودن راهروها، کار سختی است و همین هم عاملی شده تا سازندگان یک ویژگی دیگر در قالب تخته کردن پنجرهها به بازی اضافه کنند؛ موردی که شاید در ابتدا بیمصرف بهنظر برسد اما کافی است با گشتن محیطها چوب کافی برای این منظور را بهدست بیاورید و پنجرهها را تخته کنید تا تاثیر آن را روی راحتتر شدن تجربه بازی ببینید. این کار مخصوصا از نیمههای بازی به بعد و معرفی یک تهدید جدید که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد، امری ضروری بهنظر میرسد و علیالخصوص در درجات سختی بالاتر فرق بین مرگ و زندگی را رقم خواهد زد.
در مجموع، سازندگان نسخه بازسازی رزیدنت ایول 2، از حیث گیمپلی نشان دادهاند که هدفشان ارائه همان حس و حال نسخه اصلی اما با یک سری تغییرات و ویژگیهای امروزی است. اتفاقی که باعث شده تا بازی گیمپلی واقعا جذاب و دوستداشتنی داشته باشد؛ آنقدر جذاب که قدم زدن در محیطها، حل کردن پازلها و کشتن دشمنان مختلف به خاطرهای فراموشنشدنی برایمان تبدیل شود و هر زمان که بخواهیم از دقایق جالب مجموعه رزیدنت ایول صحبت کنیم، اشارهای هم به نسخه بازسازی داشته باشیم. البته بازی، یک سری دقایق خیلی جزئی حوصلهسربر هم دارد؛ مخصوصا زمانی که در محیطهای پیچدرپیچی مثل فاضلابها گم میشوید و حتی نقشه هم نمیتواند کمک خیلی زیادی به پیدا کردن راه درست کند. چرا که برخلاف محیطی مثل اداره پلیس، فاضلابها خروجیها و راههای متصلکننده طبقات عجیب و غریبی دارند که خیلی راحت میتوان در آنها گم شد و حتی گاهی دقایق زیادی صرفا به دور خود چرخید! البته این مشکل آنقدر عمیق نیست که به تجربه کلی بازی ضربه اساسی بزند اما خب ذکر آن هم خالی از لطف نبود.
نسخه اصلی رزیدنت ایول 2 اما جدا از اینکه یکی از بهترین گیمپلیها را در بین نسخههای مجموعه دارد، از حیث داستانی هم اثری بسیار مهم برای این سری است؛ چرا که در این نسخه شخصیتپردازی برخی از مهمترین کاراکترهای دنیای رزیدنت ایول شکل میگیرد، با آمبرلا و فعالیتهایش آشنا میشویم و از همه مهمتر، وحشت نهفته در گوشه گوشه راکون سیتی را با تمام وجود لمس میکنیم. خب نسخه بازسازی، تمام این جنبههای داستانی را با روایتی که بهسبب زیبا بودن گرافیکها و همچنین در دسترس بودن امکاناتی چون میان پردههای سینماییتر، حتی بهتر از نسخه قبلی است ارائه میدهد و از این نظر هم به اثری ارزشمند تبدیل میشود. داستان بازی با محوریت دو شخصیت اصلی آن یعنی کلیر و لیان روایت میشود که در ابتدا، در یک پمپ بنزین باهم روبهرو میشوند و پس از آن سفری مشترک به راکون سیتی دارند؛ سفری که البته خیلی زود به جدایی آنها از هم ختم میشود و اینجا بازیکنان میتوانند یکی از این دو شخصیت را انتخاب و ماجرا را با وی پیش ببرند. لیان و کلیر در ابتدا هر دو بهشکلی وارد اداره پلیس میشوند و پس از آن هم ماجراجوییشان آن را به قسمتهایی اکثرا مشترک میبرد و البته در جریان خطوط داستانی مربوط به این دو شخصیت، گاهی هم محیطهایی متفاوت از یکدیگر را شاهد هستیم.
اگر به کلیت داستان رزیدنت ایول 2 نگاه کنیم، همهچیز صرفا به شهری زامبیزده، دو شخصیت که برای اهداف شخصیشان وارد این شهر شدهاند و حال برای فرار از آن تلاش میکنند و چند شخصیت جانبی دیگر که هریک برنامههای خاص خودشان را دارند، خلاصه میشود. اما سازندگان با استفاده از همین المانهای موجود بهظاهر ساده، داستان خیلی خوبی در این نسخه روایت کردهاند و البته با اضافه کردن عنصری جدید در مقایسه با نسخه اصلی بازی که در ادامه مفصل از آن خواهیم گفت، حس و حال جدیتری هم به داستان نسخه بازسازی بخشیدهاند. اما پیش از رفتن به سراغ این موضوع، بد نیست تا کمی هم در مورد اتمسفر بازی و تاثیر فوقالعاده آن روی روایتش و همینطور سایر ویژگیها از جمله حس ترسناک بودن بازی، صحبت کنیم. Resident Evil 2 Remake در یک کلام فضاسازی و اتمسفر بینظیری دارد؛ آنقدر بینظیر که به جرات میتوانم بگویم از این حس در بین تمامی نسخههای ساختهشده از این مجموعه تا به امروز بهتر است. کپکام از همان ثانیههای اول و زمانی که در تاریکی شب و با نور یک چراغقوه وارد آن پمپ بنزین و فروشگاه کنارش میشویم، قدرتش در خلق اتمسفری بینهایت تاثیرگذار را به رخمان میکشد؛ آنقدر تاثیرگذار که باعث میشود در ادامه، حتی قدم زدنهای ساده در راهروهای تنگ اداره پلیس راکون سیتی، خیابانهای بارانی این شهر و حتی محیطهایی مثل فاضلابها ترسی عمیق و بهمراتب قویتر از جامپ اسکرهای مقطعی بازی در دلمان ایجاد کند. به بیان دیگر، کپکام موفق شده تا در طبیعیترین شکل ممکن، فضای یک شهر زامبیزده را که همهچیز در آن بوی تعفن مرگ و سیاهی میدهد، بازسازی کند و با قرار دادن بازیکن در بطن چنین دنیایی، باعث شود تا وی بتواند به شکل بهتری با دو شخصیت اصلی بازی ارتباط برقرار کند، حس ترس موجود در فضا را به بهترین شکل ممکن بچشد و از آن مهمتر، روایت داستان تاثیر بیشتری روی بازیکن بگذارد.
برای مثال، در قسمتی از بازی وارد یک فروشگاه اسلحهفروشی میشویم که اتفاقات رخداده در آن، شاید خیلی مهم نباشند و حتی تاثیری روی کلیت داستان بازی در ادامه نگذارند اما به لطف فضاسازی عالی کپکام در این سکانس، تعاملات این شخصیتها باهم میتواند تاثیر عمیقی روی مخاطب بگذارد و بهمان نشان دهد که گاهی حماقتهای انسانی، تا چه حد میتواند تاثیر بدی روی زندگی افراد بیگناه داشته باشد. یا مثالهای زیاد دیگری هم از چنین تاثیراتی در این بازی وجود دارند که در قالب آنها، عواطفی مثل رابطه پدر یا مادر با فرزند و حتی فداکاری گروهی از انسانها برای رسیدن به هدفی والا، بهتصویر کشیده میشود که پرداختن به آنها، از حوصله این نقد خارج است و مقالهای مجزا میطلبد اما همین عناصر جزئی وقتی در یک فضاسازی عالی کنار هم قرار میگیرند، باعث میشوند تا پس از تمام کردن رزیدنت ایول 2، بتوانیم از داستان آن به نیکی یاد کنیم.
اما فضاسازی رزیدنت ایول 2 در اصل از چه چیزی حاصل شده است؟ بدون شک یکی از مهمترین تاثیرات را روی این جنبه از بازی، بهبودهای گرافیکی گذاشته است. بهعنوان یک بازسازی، این بازی تماما از ابتدا و با موتور RE Engine که کیفیت عالی آن را پیشتر در رزیدنت ایول 7 هم دیده بودیم، ساخته شده است و خب مقایسه گرافیک بازی با نسخه اصلی، در اصل تفاوت چندین نسل فاصلهای را که بین این نسخهها افتاده، نشان میدهد. Resident Evil 2 Remake شاید از خیلی جنبهها در تصمیمی درست و عالی وفادار به اصل باشد، اما وقتی بحث گرافیک و جلوههای بصری میشود همهچیز امروزی و بینهایت زیبا است. مخصوصا نورپردازیها و سایهزنیهای بازی که از قضا دو مورد از اصلیترین دلایلی هستند که باعث خلق اتمسفری وهمانگیز و تاثیرگذار در بازی شدهاند. محیطهای بازی که قبلا هم به آنها اشاره داشتیم، واقعا طراحی زیبایی دارند و از آن مهمتر، کپکام توانسته علیرغم تغییراتی در گرافیک یا مثلا زاویه دید دوربین، همان ترس ناشی از حضور در محیطهای مختلف این بازی را که در نسخه اصلی لمس کرده بودیم، در این نسخه هم دوباره ایجاد کند و البته که این بار، با اثری به مراتب ترسناکتر از هرچیزی که قبلا در مجموعه ایول تجربه کرده بودیم روبهرو هستیم! اما جدا از گرافیک، نورپردازی و سایهزنیها که روی خلق اتمسفری ناب تاثیر داشتهاند، صداگذاری هم نقشش را در این میان به بهترین شکل ممکن ایفا میکند. صدای وحشتناکی که سازندگان برای زامبیها یا سایر دشمنان تعریف کردهاند، وقتی با جزییات عالی طراحی ظاهر آنها همراه میشود، ترسی عمیق را در مخاطب به وجود میآورد و البته که این کیفیت بالای صداگذاری، در موارد دیگری مثل صدای شخصیتها یا شلیکها هم وجود دارد. تنها مشکلی که در رابطه با جنبه صوتی بازی وجود دارد، این است که واقعا چرا سازندگان به جای استفاده از آن موسیقی شاهکار و فراموشنشدنی نسخه اصلی، سراغ موسیقی جدیدی برای این بازی رفتهاند؟ نه اینکه موسیقی جدید Resident Evil 2 Remake بد باشد اما خب وقتی شرکتی توانسته تا این حد اثری را وفادار به اصلش بازسازی کند و بیاغراق همه عناصر مثبتش را هم به این نسخه بیاورد، چرا قید استفاده از موسیقی اصلی بازی را زده و آن را صرفا در قالب یک قابلیت پولی در اختیار بازیکنان قرار داده است؟ سوالی که البته بهشخصه جواب یا توجیحی برایش ندارم!
اما در مجموع، Resident Evil 2 Remake از حیث گرافیک و جنبههای صوتی، واقعا عالی است. سازندگان محیطهای نسخه اصلی را با حفظ اتمسفر در این نسخه با گرافیکی عالی بازسازی کردهاند و ظاهر شخصیتهای مختلف از کاراکترهای اصلی گرفته تا باسها و شخصیتهای جانبی هم به بهترین شکل ممکن طراحی شده است. در کنار اینها، صداگذاریهای بینقصی را هم شاهد هستیم تا Resident Evil 2 Remake از این جنبهها اثری لایق منتشرشدن در سال ۲۰۱۹ و نسل هشتم بازیهای ویدیویی باشد. البته علیرغم تمام ویژگیهای گرافیکی مثبت، هر از گاهی افت فریمهای جزئی هم در بازی دیده میشود که مخصوصا در محیطهای شلوغتر و از همه بیشتر هم در حالت جدیدی که پس از تمام کردن بازی برای دوبار فعال میشود، شاهد آن هستیم.
ادعای اینکه Resident Evil 2 Remake ترسناکترین نسخه مجموعه است، اصلا و ابدا اغراقآمیز نیست. با اینکه مثلا نسخه هفتم هم ترس عمیقی داشت، اما مشکل این بود که موفق نمیشد این ترس را در تمام دقایقش حفظ کند ولی رزیدنت ایول 2 این نقص را هم برطرف کرده است و عامل آن، معرفی ترسهای جدید در بازههای مختلفی از بازی است که باعث میشوند وقتی که کم کم حس میکنیم وحشت موجود در بازی در حال کمتر شدن است، بازهم اتفاقی جدید رخ بدهد و تهدیدی جدید را شاهد باشیم. برای مثال در همان قسمتهای اولیه بازی، ترس بازی ناشی از روبهرو شدن با زامبیها است. زامبیهایی به ظاهر کند و شاید حتی احمق که خب برخلاف ظاهرشان، میتوانند واقعا وحشتناک باشند. چرا که اولا زامبیها شدیدا جانسخت هستند و ترکیب این مساله با کمبود مهمات در بازی، یکی از روشهای القای ترس در آن است. از طرف دیگر زامبیها طراحی واقعا ترسناکی هم دارند و وقتی با صدای عجیبشان آرام آرام به سمت شما میآیند، حس بدی را القا میکنند. اما از همه اینها مهمتر اینکه سازندگان با استفاده از همین زامبیها، جامپ اسکرهای خوبی هم در بازی طراحی کردهاند یا صرفا با جمع کردن تعداد زیادی از آنها در یک محیط، یک تجربه دلهرهآور برایمان به ارمغان آوردهاند.
اما درست زمانی که دیگر روبهرو شدن با زامبیها کمی برایمان عادی میشود، سازندگان ترس جدیدی در قالب لیکرها به بازی اضافه میکنند؛ موجوداتی چندشآور که در نسخه اصلی هم حضور داشتند اما این بار ترسناک بودنشان، چندین برابر شده است. درست است که لیکرها، کور هستند و نمیتوانند شخصیت شما را ببنند اما این موجودات قدرت شنوایی فوقالعادهای دارند و کوچکترین سر و صدایی از طرف شما، مساوی با حملهای سریع و بیرحمانه از جانب آنها خواهد بود. این تغییر ویژگی لیکرها، برخی از بهترین دقایق بازی از حیث القای ترس را خلق میکند؛ چرا که فرض کنید در داخل راهرویی تنگ از اداره پلیس هستید که دو لیکر در قسمتهای مختلفی از آن پرسه میزنند. برای اینکه سر و صدایی ایجاد نکنید، مجبور خواهید بود تا با کمترین سرعت ممکن حرکت کنید اما از طرفی هم این کار، به معنی این است که باید از کنار این موجودات بینهایت کریه و بینهایت چندشآور، با کندترین شکل ممکن عبور کنید و در تمام این دقایق به نظاره بدنشان بنشینید؛ اتفاقی که حسی مورمورکننده در پی دارد و مو را به تن هر شخصی سیخ میکند.
نوشته Resident Evil 2 Steel Book اولین بار در گیم دیستریکت. پدیدار شد.
]]>